هر که در این بزم مقرب تر است
مكتوبى از عارف شهير مولى محمد بيدآبادى قدس سره:
من احب الله فصب البلاء عليه. (3) يعنى، هر كه دعوى دوستى خدا كند و به دست ارادت حلقه در محبت او زند، يا هر كه حق - سبحانه و تعالى - خلعت محبوبيتبر او پوشاند، باران بلا از ابر محنت و عناء بر فرق او ريزان و شادى و بهجت و راحت از وى گريزان گردد كه: البلاء للولاء كالذهب لللهب. ترجمه اين كلمه را در مثنوى بدين وجه آورده: دوستى چون زر، بلا چون آتش است زر خالص، در دل آتش خوش است و از فحواى كلمات سابقه چنان به حيطه فهم در مىآيد كه بلا، متوجه اهل ولايت و محنت، متعلق به دار باب محبت [ است ]. هر جا كه بناى محبت نهادهاند، درى از حنتبروى گشادهاند و در هر ميدان كه لواى ولا افراختهاند، فوج بلا را ملازم پاى آن، علم ساختهاند. پس هر كه را حق - سبحانه و تعالى - دوست دارد، او را به بلا مبتلا و ممتحن سازد. و مؤيد اين قول، حديثحضرت رسول صلى الله عليه وآله است آنجا كه فرموده: ان الله اذا احب قوما ابتلاهم. (4) به درستى كه هر كه [ را ] حق - تعالى - دوست دارد، لشكر بلا و اندوه را برايشان گمارد. و مقرر است كه محنتبه اندازه محبتبود و بلا به مقدار ولا نازل شود. هر كه در راه دوستى حق از همه راهروان در پيش بود، هر آينه مشقت و بليت او از همه بيش بود. هر كه را ذوق محبتبيشتر، سينهاش از شوق محنت ريشتر. و از حضرت سيد كاينات سؤال كردند كه: «اى الناس اشد بلاء»; كدام طايفه سختترند از روى بلا، يعنى كدام گروه از آدميان سختتر و دلسوزتر، و محشر كدام زمره از اصناف انسان صعبتر است؟ فرمود: «الانبياء» يعنى بلاى پيغمبران كه ملهم حرم رسالت و محرم حريم حلالتند از همه سختتر است و بيشتر. و بلايى كه متوجه روزگار ايشان است از محنتهاى ديگران بيشتر، «ثم الامثل» يعنى پس از پيغمبران بلاى جمعى كه شبيه باشند بديشان در سلوك سبيل محبت و واقف بر اسرار معرفت. «فالامثل» (5) يعنى آنها كه شبيهاند براين جماعت. و بر همين قياس هر كه به درگاه قرب، اقرب باشد، بلا و عناى او اشد و اصعب باشد. هر كه در اين بزم مقربتر است جام بلا بيشترش مىدهند و آن كه زدلبر نظر خاص يافت داغ عنا بر جگرش مىنهند بلا، نه شربتشيرين است كه به اطفال طريقت دهند، بلكه قدح زهر ملال است كه بر ستبالغان راه نهند. يكى از مشايخ طريقت فرموده: دردى خوردن به ميكده عادت ماست رطلى كه گرانتر است آن نوبت ماست