دیوان بیدل شیرازی/ دیدۀ روح الامین
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
صبح امید | دیدۀ روح الامین از بیدل شیرازی |
هزاران نقش |
دیوان بیدل شیرازی |
تا روزگار بوده و بعد ازین بود | کارش به اهل بیت نبی ظلم و کین بود | |
زندان مومن است چو دنیا شگفت نیست | موسی اگر به سجن رشید لعین بود | |
آهن دلی نگر که ز بیداد سالها | سبط نبی به سلسلۀ آهنین بود | |
دوران به کام دشمن اولاد مصطفی | زهر ستم به کام امام مبین بود | |
بیداد بین که خون جگر گوشۀ رسول | بر کافران چو شربت ماء معین بود | |
هارون به چار بالش شاهیست متکی | غلطان به خاک پیکر سلطان دین بود | |
ای دیده گریه کن به شهیدی که در غمش | گریان هنوز دیدۀ روح الامین بود | |
ای دل بنال بهر غریبی که فاطمه | تا حشر در عزای وی اندوهگین بود | |
هم خون دل ز دیدۀ کروبیان روان | هم لرزه بر قوایم عرش برین بود | |
ظلمی که به اهل بیت نبی کآسمان نمود | افسانه ای بود که نشاید بیان نمود |
***