صحنه سازی یک انقلاب
صحنه سازی یک انقلاب
این که مردم ایران انقلاب کردند یک داستان و افسانهای است که از حقیقت بسیار دور است. اختراع خمینی به عنوان رهبر دستاورد ژورنالیستهای ایران است که در هیات تحریریه کیهان و اطلاعات و آیندگان خیمه زده بودند.
در روز پنجم شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی، شاهنشاه آریامهر جعفر شریف امامی را به نخست وزیری برگزیدند، و اندیشیدند که دولت آشتی ملی را بوجود آورند. شریف امامی که با جبهه ملی و آخوندها نزدیکی داشت، قرار شد که با این به اصطلاح اپوزیسیون به گفتگو بنشیند. شریف امامی برنامه خود را معرفی کرد و به روزنامهها اعلامیه داد و گفت که اکنون هنگام آن فرارسیده که همه باهم در راه نجات وطن به پا خیزیم و در راه نیل به این هدف، دولت حاضر مصمم است که از ارائه هر گونه دیوانسالاری که با قوانین ایران سازگار نیست پرهیز کند و در اجرای این نظر تعظیم به شعائر مذهبی و احترام قاطع به جامعه روحانیت و احکام اسلامی که قانون اساسی مهار آن و پاسدار آنست پیوسته در همه امور نصب العین قرار خواهد داد تا آنجا که تغییر در روش کلی در سیاست عمومی مملکت برای همه طبقات جامعه محسوس گردد.
در همان روزنامههای کیهان و اطلاعات پنجم شهریور ماه آیت الله شریعتمداری مردم را به آرامش فراخواند. در این زمان نماینده اسلام آیت الله شریعتمداری بود. دولت میخواست که با همکاری شریعتمداری آرامش را در کشور برقرار سازد. تصمیم برای برگزیدن سیاست نوین دولت یک هفته پس از فاجعه خونبار آتش زدن سینما رکس به دست خمینی چیان در روز ۲۸ امرداد ماه بود. برای شاهنشاه آریامهر روشن بود که تنها میتوان ایران را با اتحاد ملت از این بحرانها رهایی بخشید. شریف امامی بی درنگ گاهنامه شاهنشاهی ایران را به گاهنامه خورشیدی تازی دگرگون ساخت. حزب رستاخیز را منحل ساخت، شریف امامی قول انتخابات آزاد را داد و اعلام کرد که همه حزبها آزاد هستند. تا روز ۶ شهریور ماه بیش از ۱۴ حزب و جمعیت سیاسی اعلام موجودیت کردند.
شریف امامی در چارچوب قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران، آزادی مطبوعات را تاکید کرد. هنگامی که دولت کوشش میکرد که این یگانگی ملی را برقرار سازد، جبهه ملی و خبرنگاران و هیات تحریریه روزنامهها علیه این سیاست آشتی ملی و ویران ساختن آن جبهه گرفتند.
ژورنالیستها همه چپیهایی بودند که خود را با سندیکای روزنامه نگاران کاملا سازمان داده بودند. این خبرنگاران و سردبیرانشان در تماس تنگاتنگ با سردبیران و هیات نویسندگان رادیو مسکو، بی بی سی و دویچه وله بودند. در این رادیوها ژورنالیستهایی کار میکردند که یا هموند کنفدراسیون بودند و یا همدست کنفدراسیون بودند. این خبرنگاران کیهان و اطلاعات و آیندگان دولتِ آشتی ملی نمیخواستند، بلکه در پی براندازی شاهنشاه ایران بودند. نفرت شخصی این خبرنگاران از شاهنشاه آریامهر آن اندازه بود که سرنوشت مردم ایران و کشور ایران برایشان اهمیتی نداشت، اینان آماده بودند که به هر بهایی که شده شاهنشاه ایران را از تخت شاهنشاهی ایران بلند کنند و سرنگونش سازند. این خبرنگاران بر آن شدند که خمینی را آنقدر بزرگ کنند و علیه شاهنشاه ایران از خمینی شخصیت والایی بسازند. برای این کار علیه شاهنشاه ایران، این خبرنگاران بر آن شدند که خبررسانی درباره شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو و دولت را کاهش دهند و کمتر و کمتر و بی رنگ و بی رنگتر نمایند. اگر درباره خمینی خبر رسانی بیشتر باشد و درباره شاهنشاه ایران کمتر خبر رسانی گردد، بر روی مردم ایران چنین تاثیر میگذارد که تصمیمهای مهم کشوری از سوی خمینی گرفته میشود و نه از سوی شاهنشاه ایران.
باید چنین احساسی به ملت ایران داده شود که خمینی دولت را در دست دارد، و شاهنشاه ایران دیگر کارهای نیست. اکنون ببینیم که خبرنگاران و سردبیران چپی در روزنامههای صبح وعصر کشور چگونه این کار را با ملت ایران انجام دادند. نخست اینکه از روز هشتم مهر ماه ۲۵۳۷ فرتور خمینی و درباره خمینی در برگه نخست این روزنامهها پدیدار شد. دوم اینکه این روزنامه نگاران به خمینی فرنام جدیدی دادند، خمینی آیت الله خمینی دیگر نبود بلکه خمینی به حضرت آیت الله العظمی خمینی دگرگون شد. پس از اینکه خمینی را از عراق به پاریس بردند، افزون بر حضرت آیت الله العظمی خمینی، این مردک هندی حضرت آیت الله العظمی خمینی رهبر شیعیان جهان گردید. با این تیترها، روزنامه نگاران التیماتوم دادند که آیت الله شریعتمداری دیگر نماینده اسلام و شیعیه و روحانیون نیست، بلکه خمینی رهبر شیعیان است. یعنی آیت الله العظمی شریعتمداری و دیگر آیت اللههای العظمی باید خاموش شوند.
سوم در روزنامه اطلاعات برای نمونه، اگر خبری درباره شاهنشاه آورده میشد، نوشتار کامل خبر رفرانس به برگه چهارم روزنامه داده میشد. نگاه کنیم به روزنامه اطلاعات ۸ مهر ماه ، فرتوری از خمینی را میبینیم که در کنارش نوشتهاند: نظردولت درباره حضرت آیت الله العظمی خمینی. نظر دولت با فونت کوچکتری نوشته شده است و فرتور خمینی با حضرت آیت الله العظمی خمینی بسیار بزرگ و چشمگیر آورده شده است. در برگه نخست شاهنشاه آریامهر دیده نمیشوند. برویم به برگه چهارم که نظر دولت درباره خمینی چه بوده است. یک خبر کوتاه است که میگوید محاصره خانه خمینی شایعه بوده است.
نگاهی بیاندازیم به روزنامه اطلاعات ۱۱ مهر ماه دوباره خبر با فونت بزرگ اطلاعیه دولت عراق درباره فعالیتهای حضرت آیت الله العظمی خمینی، دوباره در برگه چهارم یک مینی خبر اینکه دولت عراق گفته است که خمینی در بغداد دستگیر نشده است ولی خانه اش زیر نظر است که آنجا کانونی برای فعالیتهای « ضد ایرانی » نگردد. در برگه نخست فرتوری کوچک از شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو است که به پیشباز پرزیدنت بنگلادش و بانو رفتهاند. نوشتار این فرتور بسیار کوچک است و این خبر تیتر یا فرنام ندارد. از اینجا میبینیم که آریامهر را خبرنگاران از نام شاهنشاه بیرون کشیدهاند. و علیاحضرت شهبانو نیز تنها شهبانو شده است. در جایی که خمینی به رهبری شیعیان جهان از سوی خبرنگاران ایران پیوسته ارتقا داده شده است، شاهنشاه ایران به یک شخصیت بی معنا دگرگون شده است.
روزنامه روز پسین ۱۳ مهر ماه ، تیتر بزرگ حضرت آیت الله العظمی خمینی عراق را ترک کردند و خبر لحظه به لحظه چگونه خمینی از عراق بیرون آمد با تیتر بزرگ نوشته شد.
روزنامه ۱۵ مهر ماه، خبر اصلی در برگه نخست حضرت آیت الله العظمی خمینی از عراق وارد پاریس شدند و با فونت بسیار بزرگ مذاکرات حضرت آیت الله العظمی خمینی در پاریس آمده است. دنباله خبر برگه چهارم. پایین تر میبینیم که گفتگوی خبرنگاران با نزدیکان حضرت آیت الله العظمی خمینی در پاریس آمده است. میرویم به برگه چهارم که سراسر برگه به خمینی ویژه شده است، در بالا و سمت چپ برگه : ۱- حضرت آیت الله العظمی خمینی وارد پاریس شدند ۲- گفتگوی اطلاعات با نزدیکان حضرت آیت الله العظمی خمینی ۳- دعوت حضرت آیت الله العظمی خمینی به ایران ۴- گفتگوی تلفنی حضرت آیت الله العظمی خمینی با پاریس ۵- نظر دبیر کل حزب ایران درباره حضرت آیت الله العظمی خمینی ۶- آخرین گزارش منصور تاراجی نماینده اطلاعات از پاریس ورود حضرت آیت الله العظمی خمینی
در برگه نخست فرتوری کوچک از شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو در میان برگه نخست هنگام گشایش مجلس شورای ملی با فونت کوچک دنباله در برگه ۲۱ ستون سوم آمده است.
روزنامه شانزدهم مهر ماه: برگه نخست سمت چپ بالا جایی که از دیدگاه روانشناسی چشمگیرین جای روزنامه است. با فونتهای بسیار بزرگ نوشتهاند اعلامیه حضرت آیت الله العظمی خمینی در پاریس
میان برگه فرتور کوچکی بدون تیتر از شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو در آیین آغاز سال تحصیلی دانشگاه تهران با فونت بسیار کوچک
روزنامه هفدهم مهر ماه: برگه نخست بالا سمت چپ با فونت بسیار بزرگ فرانسه اجازه فعالیت سیاسی به آیت الله العظمی خمینی نداد. دنباله در برگه ۴ و آخر در میان برگه نخست فرتور کوچکی بدون تیتر از شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو در جشن بزرگداشت آموزگاران دنباله در برگه آخر
در برگه چهارم دوباره فرتوری است از ساختمانی که خمینی در محله کشان در ۱۰ کیلومتری پاریس در آن زندگی میکند. اینجا خبرنگاران نوشتهاند حضرت آیت الله خمینی رهبر اسلامی ایرانیان است. خمینی به جایگاه رهبر ارتقا مییابد.
نگاهی بیاندازیم به روزنامه اطلاعات ۱۸ مهر ماه: برگه نخست سمت چپ با فونت بسیار بزرگ : حضرت آیت الله العظمی خمینی امریکا، شوروی، چین و انگلیس را محکوم کردند. دنباله در برگه ۴
دوباره فرتوری کوچک از شاهنشاه آریامهر که در آن وزیر دارایی مجارستان به پیشگاه شاهنشاه آریامهر در کاخ سعدآباد بار مییابد. فرتور نه تیتر دارد و دیگر دنباله در هیچ برگهای نیست.
در برگه چهارم بالای برگه با فونت بزرگ حضرت آیت الله العظمی خمینی حزب توده را متهم کردند. ۲- حضرت آیت الله العظمی خمینی امریکا و شوروی و چین و انگلیس را محکوم کردند ۳- حضرت آیت الله العظمی خمینی را به ایران دعوت کردند.
در روز سه شنبه ۱۸ مهر ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی، ساعت ۱۳ و چهل و پنج دقیقه نخست ماموری از وزارت اطلاعات به روزنامه اطلاعات آمد و با سردبیری روزنامه تماس گرفت و به استناد وضع خاص و دستوراتی که به او داده شده است، خواستار کنترل مطالب و تیترهای آن شماره روزنامه، بزرگی فونت، جایگاه مقاله، بالا پایین در کدام برگه و در کدام ستون شد و پرسشهایی پیرامون ساعت آغاز کار هیات تحریریه، زمان انتشار روزنامه و چگونگی پخش در تهران و شهرستانها کرد و خواست که روزنامههای روزهای پیش را ببیند. به پرسشها از سوی هیات تحریریه روزنامه پاسخ داده نشد و مامور گفت باز هم خدمت میرسم و رفت.
روز چهارشنبه ۱۹ مهر ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی ساعت ۹ همان جناب سرهنگ دوباره آمد و خواستار دیدن تیترها و مقالههای روزنامه شد. روزنامه اطلاعات با روزنامه کیهان تماس گرفت که همین ماجرا در آنجا رخ داده بود.اطلاعات و کیهان با مامور همکاری نکردند و به جای آن روزنامه کیهان و اطلاعات و آیندگان اعلامیهای دادند که اعتصاب خواهند کرد. که این اعتصاب سه روز به درازا کشید و ۲۳ مهر ماه دوباره کارشان را روزنامهها از سر گرفتند.
روشن بود که وزارت اطلاعات و جهانگردی متوجه صحنه سازی ها و نیرنگ بازیهای روزنامه نگاران کیهان و اطلاعات شده بود. آگاهی رسانی درباره دولت و کارهای دولت و برنامههای دولت وجود نداشت. آنچه که شریف امامی و وزیران انجام دادند به هیچ روی در روزنامهها انعکاس نیافت. رخ دادهای مهم مانند دیدار رسمی سران دیگر کشورها از ایران و بازدیدهای اعلیحضرتین بدون تیتر و با فرتور کوچکی که سه روزنامه میان خود تبانی کرده بودند و بدون توضیح یا توضیح کم در برگههای گم , میانی و ستونهای میانی در رده پایین قرار داشتند، قرارداده میشد.
برعکس، خمینی هر روز در برگه نخست کیهان و اطلاعات با حروف بسیار درشت با اطلاعیههایش و سخنانش ظاهر میشد، افزون بر این، یک برگه برای همه جزییات کارها و گفتهها و بیانات و یا دریافت تلگرامهای تهنیت ، اینکه کجا زندگی میکند، چندین نفر به حضورش میآیند، با آنها چه میگوید، چه زمانی نماز میخواند، چه زمانی استراحت میکند همه و همه هر روز در روزنامههای کیهان و اطلاعات چاپ میشد. خمینی از سوی روزنامهها به مردم ایران به عنوان رییس حکومت فروخته شد. و پیوسته خمنیی با فرنامهایی چون رهبر عالیقدر شیعیان جهان، رهبر اسلام در ایران که شیعه و سنی را دربر گیرد نامیده میشد.
خمینی از اینها نیز فراتر رفت و اعلامیههای سیاسی داد و آمریکا و شوروی و چین و انگلیس را به باد انتقاد گرفت زیرا که با شاهنشاه آریامهر دیدارهای رسمی داشتند و قراردادهای بازرگانی میان ایران و این کشورها دستینه شده بود. با این کار خمینی میخواست شاهنشاه ایران را در انزوا نگاه دارد و هیچ دولتی دیگر با دولت شاهنشاهی ایران پیمان و قرارداد نبندد. خمینی برای هواداران خود نیز اعلامیه داده بود که کسی حق ندارد با دولت شریف امامی همکاری کند. روزنامههای کیهان و اطلاعات این هجویات خمینی را با حروف بسیار درشت در برگههای نخست به چاپ رساندند. اما هیچ یک از این روزنامه نگاران از وزیران و دولتیان نپرسید شما در باره خمینی و گفتههایش چه نظری دارید؟
هنگامی که مامور وزارت اطلاعات با هیات تحریریه کیهان و اطلاعات به گفتگو نشستند و از آنان خواستند که روزنامهها پیش از چاپ با تیترهایشان، اندازه حروف، و شماره برگه و ستون به آنها نشان داده شود، آقایان روزنامه نگار تبانی کردند که همگی اعتصاب کنند. آنگاه با سندیکای نویسندگان و خبرنگاران، کمیتهای ده نفری تشکیل شد تا با دولت مستقیم گفتگو کنند. پس از گفتگوها در نشستی با بودن شریف امامی، منوچهر آزمون و دکتر عاملی تهرانی وزیر اطلاعات و کمیته ۱۰ نفری اعتصاب کنندگان این اعلامیه از سوی دولت صادر شد: ۱- دولت آزادی مطبوعات را برابر قانون اساسی تضمین میکند ۲- دولت با تاکید بر درستی سیاست آزادی مطبوعات، تضمین میکند که در انجام وظایف قانونی کارکنان مطبوعات کشور هیچگونه دخالت و اعمال نفوذ مستقیم و غیر مستقیم از سوی دستگاه و مقامات دولتی صورت نگیرد ۳- دولت امنیت حرفهای کلیه کارکنان مطبوعات کشور را تضمین میکند و مرجع رسیدگی به هر گونه تخلف مطبوعاتی را برابر قانون اساسی، مقامات قضایی اعلام میدارد.
۲۳ مهر ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی روزنامهها دوباره کارشان را از سر گرفتند، چیدمان برگه نخست همان گونه بود که پیش از اعتصابشان توافق کرده بودند، برگه نخست سمت چپ بالا با حروف بسیار درشت از بیانات آیت الله العظمی خمینی درباره حکومت اسلامی دنباله مقاله برگه ۲۱ – با حروف بسیار کوچک در برگه نخست بالا میان صفحه نوشتند : شاهنشاه در شرفیابی نمایندگان خانههای انصاف و شوراهای داوری و فرتور کوچکی از علیاحضرت شهبانو و سالروز میلاد فرخنده شهبانو.
در برگه ۲۱ یک فرتور بزرگ از خمینی با چند آخوند در باغی نشسته است. با تیتر بیانات آیت الله العظمی خمینی درباره حکومت اسلامی . یعنی خمینی توضیح میدهد که حکومت اسلامی چیست. حکومت اسلامی بازگشت به ۱۴۰۰ سال پیش نیست، دراین حکومت دزدی و فساد و رشوه و ارتشا جایی نخواهد داشت و مسولان باید دست از چپاول و غارت مردم بردارند و به بیت المال تجاور ننمایند. در حکومت اسلامی بر مردم مسلمان تعلیمات حضرت علی مورد توجه قرارداده میشود و با عدالت و درستی و راستی به مردم خدمت میکنیم.
با اینکه خمینی در بیان این که حکومت اسلامی چیست مبهم و نامفهوم بود ولی اشکار شد که خمینی حکومتی دیگر در سر دارد و نه حکومت مشروطه شاهنشاهی. یک خبرنگار خوب پیش از اینکه این موهومات را در روزنامه به چاپ برسانند میبایستی که با این بیانات نزد نخست وزیر میرفتند و از وی نظرش را میخواستند، چنین نشد بلکه هیات تحریریه و سردبیران این دو روزنامه تصمیم گرفتند که خمینی حکومت نوینی را به نام حکومت اسلامی معرفی کند و شاه در کناری با روسای شورای داوری و خانههای انصاف در صفحه آخر روزنامه دیدار کند.
این آخرین مهلت به دارندگان روزنامههای کیهان و اطلاعات یعنی دکتر مصباح زاده دارنده روزنامه کیهان و سناتور مسعودی دارنده روزنامه اطلاعات که با سردبیران روزنامه هایشان گفتگو کنند که روزنامه ماشین پروپاگاند خمینی نیست. و ژورنالیسم خوب یعنی دیدگاه آحاد کشور باید در روزنامه آورده شود. برگه نخست روزنامه به دولت تعلق دارد زیرا که کارهای دولت یعنی زندگی ملت. نخست وزیر شریف امامی از دولت آشتی ملی گفته بود و درخواستهای آخوندها را پذیرفت و هم چنین علیه هر گونه دزدی و رشوه خواری واکنش شدید نشان داد. اینجا روشن شد که خمینی با دولت آشتی ملی نمیخواهد کار کند بلکه در پی شر به پا کردن است. پیش از اینکه به خمینی عنوان رهبر شیعیان جهان داده شود،باید پرسید چه کسی این عنوان را به خمینی داده است؟ یا رهبر همه مسلمانان ایران را چه کسی به خمینی داده است؟
ژورنالیسم خوب یعنی با دیگر آیت الله العظمیها مصاحبه شود که دیدگاه آنان چیست که خمینی رهبر مسلمانان شیعه جهان و مسلمانان ایران شده است. کسانی که این مقالهها را نوشتند با شما هستم هیات تحریریه و سردبیر کیهان واطلاعات، این فرنامها و عنوانهای عجایب را شما به خمینی دادید و چاپ کردید و میان ملت ایران پخش کردید.
هنگامی که روزنامه نگاران در این دو روزنامه تصمیم گرفتند که ماشین پروپاگاند خمینی شوند، به خوبی میدانستند که چه کاری را دارند انجام میدهند. خبرنگاران میدانستند که این پروپاگاند روزانه برای خمینی سرانجام نتیجه خواهد داد، به آن گونه که خمینی در کشور مسلمان ایران قدرت را به دست خواهد گرفت و شاهنشاه ایران از کشور خارج میشود و به تاریخ میپیوندد. این خبرنگاران چنان خود را قدرتمند دیدند و چنان مطمین بودند که هنگامی که آنان بتوانند شاهنشاه ایران را با این متد براندازند، زمانی که خمینی به ایران بیاید با قدرت رسانهها او را کنترل خواهند کرد و در قم خانه نشینش میکنند. بیشتر این خبرنگاران و سندیکای نویسندگان و خبرنگاران چپیهای خطرناکی بودند و میخواستند که شاهنشاهی از ایران برانداخته شود و جایش را به یک جمهوری بدهد و اگر خمینی از حکومت اسلامی میگوید برای این ژورنالیستهای خاین به کشور و ملت روشن بود که خمینی از جمهوری اسلامی میگوید. و اینان بودند که درپی این جمهوری اسلامی آزادی و برابری و عدالت را بافتند.
مقالههایی که اینان نوشتند در مردم ایران این پندار را پروراندند که اگر شاه برود و خمینی بیاید آنگاه همه دشواریهای روی زمین از میان برداشته خواهد شد. در این تلهای که خبرنگاران خاین ایرانی برای مردم ایران پهن کردند، ملت بی خبر ایران در این دام افتادند و امروز این خاینین به ملت ایران، پشت ملت ایران پنهان میشوند و میگویند ما خبرنگاران همراه مردم شدیم و خواست آنها را دنبال کردیم.
این سخنان درباره نخستین اعتصاب روزنامه نگاران از ۱۹ مهر ماه تا ۲۳ مهر ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی بود. در سخنان دیگر به اعتصاب شصت و دو روزه این دغل بازان بازمیگردیم و تاثیر آن را بر کشور ایران و سرنوشت ملت ایران بررسی میکنیم. جاوید شاه