مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۹ آذر ۱۳۰۵ نشست ۴۴

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری ششم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری ششم

قوانین بنیان ایران نوین
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری ششم


مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۹ آذر ۱۳۰۵ نشست ۴۴

جلسه ۴۴

(مجلس یک ساعت و سه ربع قبل از ظهر بریاست آقای تدین تشگیل گردید )

(صورت مجلس یک شنیه ۲۷ آذر ماه را آقای ضیاء قرائت نمودند )

رئیس – آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب – بنده آن روز عرض کردم مطابق اصل بیست و پنجم قانون اساسی اخطار میکنم حال

خواستم اصلاح شود و بنویسید مطابق اصل بیست و هفتم قانون اساسی

رئیس – در صورت مشروح اصلاح میشود . آقای مفتی

مفتی – بنده را غایب بی اجازه نوشته اند در صورتیکه بنده کسالت داشتم و شرحی هم بکمیسیون عرایض عرض کرده بودم

رئیس – اصلاح میشود

رئیس – نسبت بمجلس دیگر اعتراضی نیست

(گفتند خیر )

رئیس – صورت مجلس تصویب شد .

بعضی از نمایندگان – دستور

رئیس – آقای وزیر مالیه نسبت بدستور فرمایشی دارند

وزیر مالیه – چون لایحه چهار دوازدهم در لایحه تصویب شده خواستم استدعا کنم که در دستور گذارده شود و در آن باب مذاکره و رای گرفته شود .

رئیس – مخالفی ندارد ؟

جمعی از نمایندگان – خیر

رئیس – خبر کمیسیون بودجه راجع بچهار دوازدهم مطرح است مادة واحده قرائت میشود

(بشرح ذیل قرائت شد)

ماده واحده – وزارتمالیه مجاز است کلیه مخارج مملکتی را بابت چهار ماهه آخر ۱۳۰۵ اعم از حقوق و شهریه و مصارف و حقوق منتظرین خدمت در حدود چهار دوازدهم و بر طبق مواد بودجه مصوبه ۱۳۰۴ کار سازی نماید –

رئیس – آقای آقا سیدیعقوب

آقا سید یعقوب – بنده استدعا میکنم که مخبر محترم به بنده جواب ندهند بعلت اینکه مسائلی در تحت این ماده است که میخواهم از آقای وزیر سئوال کنم و ایشان به بنده جواب بدهند . اساساً بنده نمیگویم مستخدمین و نظامیهای ما که در مردستان جنک میکنند و مملکت را نجات میدهند یا به نظمیه که امنیت بر قرار کرده است و همینطور بمستخدمین ادارات حقوق داده نشود لیکن یک مسائلی است که تحت آن مسائل ما ناچاریم وقتی که بودجه مطرح میشود عرایضی را عرض کنم و آن حقی را که برای نمایندگان هست که وزارتخانها را بتواند تحت تعقیب بیاورد و اخطار کند موقع گذشتن بودجه است . بنده راجع بوزارت مالیه سوالاتی دارم و از وقتی که کابینه تشگیل شد و پرگرام آمد اینجا این مسئله مطرح شد و هنوز هم بجائی نرسیده است مخصوصاً دیروز در یکی از روزنامه های محلی یک قلم درشتی را دیدم راجع به بودجة ارزاق که حقیقهً بنده را تکان داد نوشته بود که ده میلیون از عایدات مملکت بخرج ارزاق رفته است و حقیقهً بنده نمیدانم چه خبر است این قلم در روزنامة کوشش نوشته شده بود ممکن است ملاحظه بفرمائید بنده حقیقهً بر عشه در آمدم این چه حکایت است

یکنفر از نمایندگان – قران است

آقا سید یعقوب – بسیار خوب یک ملیون بنده در روزنامه دیدم ده ملیون آقایانهم دیده اند وهر چه هم فریاد میزنیمبآقایان – باین مردم چه خورانده اند ؟ - مگر مغز قلم داده اید باین مردم خورانده اند که ده ملیون از خزانه مملکت باین مصرف رفته است ؟ حقیقه نمیدان این هم حکایت آن زمان است که بکوئید این هم بر سبیل فرس ماژور است و نمیتوانستیم بودجة این را بدهیم هر چه هم راجع به بودجه ارزاق سوال میکنیم باین مسئله معظم هیچ توجهی نمیشود امسال هم تمام شد و این قضیه بهمان حال خودش باقی مانده است . یکی از مسائل مسئلة وزارت فواید عامه است اطلاع میدهند که چهار صد هزار تومان مصرف راه ماندران شده است در صورتیکه بنده اطلاع دارم و نماینده های مازندران هم میدانند که نمایندة مالیه مخارج آنرا از صدو بیست هزار تومان تا صد و هشتاد هزار تومان دید کرده


خواستم اصلاح شوداست و بیشتر از این خرج نکرده اند سوال کردم کسی هم برای جواب نیامد . حق ما هم فقط در موقع بودجه است که باید سوال بکنیم که پول خزانه مملکت بجه مصرف رسیده است و چه نظری بوده است . حقیقهً من نمی دانم حکایت چه چیز است که بعد از بیست سال مشروطیت و این همه مسئولیت و این همه وضع قوانین این عملیات باید بشود . چه خیر است حکایت چیست این هم موضوع وزارت فواید عامه

اما موضوع وزارت داخله . امر غریبی است آقا مگر در دورة پنجم خودتان نبودید مسئله خوزستان از نظر آقایان رفته است بنده در روزنامه می بینم ثقه الملک را حاکم عراق کرده اند کی کدام محکمه او را تبرئه کرده است ؟ کی طاهر شده است کی در تخت محاکمه آمد ؟

مسئله خوزستان دروغ بود ؟ این مسئله اینقدر اهمیت داشت که شخص اعلیحضرت خودشان رفتند آنجا ثقه الملک حاکم آنجا بود چه شد چه خبر است چه آب طاهری در وزارت داخله هست که هر کس آنجا وارد شد طاهر بیرون میآید اینها چه چیز است این را سوال میکنم نمیدانم محاکمه اش کجا تشکیل شد کی آن را حاکم کرد کی او را طاهر کرد این مسئله که در دوره پنجم واقع شد و این حکایتی که حقیقه خوزستان از یک بلای مبرمی نجات پیدا کرد دروغ بود ؟ اینها راجع بمسئله وزارت داخله است یکی دیگر هم مسئله عدلیه است که پیروز بعرض آقایان رساندم پس از آنکه آقای میرزا حسنخان وثوق که مسئول وزارت عدلیه بود بمجلس تشریف آوردند دیگر نه وزیر دارد عدلیه نه معاون نه کفیل الان میخواهم بودجه آن را بدهم آن کسی که مسئول ما است کیست آن کسی که از او سوال بکنیم کیست ؟ عرض کردم پریروز تلگراف شکایت میکنند از اردبیل که صلحیه آنجا آتش بر پا کرده کسی نیست جواب بدهد از صلحیه چاپلق شکایت هست از جاهای دیگر هست اینها تکالیفی است که بر حسب تکالیفی که ما داریم عرض کردم و میخواهم آقای وزیر مالیه که از طرف تمام وزارتخانه ها اینجا هستند جواب بدهند .یکی دیگر هم مسئله صرفه جوئی . در این دوره آمدند و گفتند که ما میخواهیم صرفه جوئی پیدا کنیم خوب صرفه جوئی ها کجاست ؟ وزراء میآیند فلان لایحه را میآورند و میگویند از بابت صرفه جوئی خودمان میدهیم مثل اینکه پول از خانه شان آورده اند آنجا گذاشته اند میگویند صرفه جوئی خودمان ! صرفه جوئی خودتان کجا بود مال خزانه مملکت است منتهی آمریکائیها آمده اند جلوتان را میگیرند از خانه خودتان آورده اید اینها یک مطالبی است باید در موقع بودجه گفته شود چون بودجه تفصیلی هم در این دوره نخواهد رسید دیگر بعد از این چهار دوازدهمهیچ موقعی برای صحبت کردن نداریم و هر حرفی داریم سر این چهار دوازدهم است تعقیب بکنید وزراء بیایند جواب بدهند اصلاح بکنند بنده بشما اصلاع دادم دیگر عرضی ندارم

وزیر مالیه –البته ایرادات نماینده محترم راجع باصل چهار دوازدهم نیست . در حواشی یک فرمایشات و تذاکراتی دادند که البته دولت هم باید آن تذکرات را مغتنم بشمرد . آنچه راجه بخود بنده است یعنی در مسئلة ارزاق عرض میکنم که وزارت مالیه راجع به بعضی بودجه ها از قبیل ارزاق و بلدیه و اینها در تهیه تدارکاتی است . و یک تفتیشاتی هم در ادارة ارزاق شروع کرده است که یک بودجه کاملی بطور صحت که منظور نظر وزارتمالیه باشد بمجلس تقدیم کنند و قریباً هم بمجلس خواهد رسید و چند روز است که بودجه را حاضر کرده بودند ولی یک تفتیشاتی در ادارة ارزاق و ادارة حمل و نقل لازم بود بعمل بیاید تا یک بودجة صحیحی تهیه و تقدیم بشود . در باب فوائد عامه که اظهار فرمودند : البته نسبت براه مازندران هم اگر بعد از تفتیش ملاحظه شود که در آنجا یک قصوراتی دارد حتماً وزارت فوائد عامه باتفاق وزارت مالیه باصلاح آن اقدام خواهد کرد و بعرض آقایان هم خواهد رسید این معلوم است که راهها


در این فصل نواقص دارد که باید اصلاح شود ولی در این مسئله کمال مراقبت دارند و تصور میکنم فرو گذار نشود و اخیراً هم همینطور که فرمودند یک تفتیشاتی بعمل آمده است و یک نواقصی دیدند که مشغول اصلاح آن نواقص هستند و اما راجع بوزارت مالیه و عدلیه البته باید از وزارت داخله تحقیق کنم و بعرض آقایان برسانم که راجع بثقه الملک چه نظری داشته اند ؟ بنده مسبوق نیستم چه نظری داشته اند . اما راجه بمسئلة صرفه جوئی که فرمودند : البته صرفه جوئی ها در آخر هر سال یعرض مجلس میرسد اما تصور نمیکنم که وزراء بگویند صرفه جوئی خودمان . شاید عرض کرده اند صرفه جوئی های اداره مان و همینطور هم است بعضی از صرفه جوئی ها در ادارات میشود که بعضی مخارج که دولت دارد از بابت آن صرفه جوئیها بعمل می آید و بعضی از مخارج دیگر را باید بتصویب مجلس برساند که از آن محل داده شود . این است که تصور میکنم در این موضوع برای ما این تذکرات آقایان و آقای آقا سید یعقوب همه صحیح و مغتنم است . ولی این مسائل که راجع باصل چهار دوازدهم که حالا آخر ماه است و بایستی که پرداخته شود نیست و امیدواریم مجلس راجع باین چهار دوازدهم همانطور که راجع بیک دوازدهم ها مساعدت فرمودند مساعدت خودشان را در دادن رای مضایقه نفرمایند .

رئیس – آقای محمد ولی میرزا

محمد ولی میرزا – بنده ( بر خلاف نمایندة محترم که اظهاراتی فرمودند )با اصل چهار دوازدهم مخالفم – علتش هم گمان میکنم خیلی واضح باشد و تصور نمیکنم هیچ یک از آقایان نمایندگان تصدیق نفرمایند یعلت اینکه در این یکی دو دوره که بنده بوده ام و آقایان هم تشریف داشتند و وقتی هم که آقایان تشریف داشتند و بنده نبوده ام سوال میکنم که هیچ بودجه از بودجه های مملکتی در حدود قوانین مصوبه و در حدود اصل بیستم قانون اساسی بمجلس آمده ؟ بنده تعجب میکنم با این اصل چهار دوازدهم بودجه های مملکتی که با صفحات ضخیم آن که در موقع چندین شبانه روز باید او.قات هر یک از آقایان را اشغال کند فقط منحصر بهمین ورقه است و بالاخره همیشه این تک ورق است !! در تمام این مدت در این چند دوره که بنده افتخار عضویت مجلس و نمایندگی را داشته ام بودجه های ما فقط همین یک ورق بوده است . بعد که دوره نمایندگی ما تمام شد و رفتیم ممکن است بمحل که رسیدیم برای استحضار ما مثلاً بودجه را با پست بفرستند . ولی بودجه ةکه ما باید تحت مداقه و مطالعه قرار دهیم و در حدود اختیارات و اقتدارات نمایندگی خودمان در آن امعان نظر بکنیم هنوز چنین بودجه مجلس شورای ملی نیامده در صورتی که این قضیه با نهایت شدت و وضوح مخالف با اصل بیستم قانون اساسی است . بنده برای تذکر خاطر آقایان اصل بیستم قانون اساسی را میخوانم .

اصل بیستم – بودجه هر یک از وزارت خانه ها باید در نیمه آخر هر سال از برای سال دیگر تمام شده پانزده روز قبل از عید نوروز حاضر باشد . اگر واقعاً این اصل قانون اساسی قابل اجرا نیست ؟ که آن یک موضوع دیگری است و آنوقت همه باید اعتراف کنیم که وزارت مالیه ، مستشارها ، مدیر کلهائی که از خارجه میآوریم و استخدام میکنیم با تمام معاونت های فکری بالاخره قادر نشده اند که در حدود مقررات قانونی یک بودجه تنظیم کنند پس باید بفکر برآمد که بیک طرز وفورمول و شکل دیگری بودچه را تهیه کنیم و طرز دیگری را قائل شویم که بودجه تهیه شود و نمایندگان بتوانند اداء وظیفه خودشان را در این کار بنمایند . بنده هر چه فکر میکنم میبینم وقتی که یک نماینده نتوانست وظیفه خودش را در این کار اعمال کند و نتوانست در بودجه مملکتی نظر بکند دیگر چه کار خواهد داشت ؟ ما غیر از این کار کار دیگری نداریم هیچ یک از کارهای ما با این درجه اهمیت نیست واهم ترین وظایف ما نظارت در بودجه مملکتی است . تمام این فرمایشاتی که آقای آقا سید یعقوب فرمودند آیا واقعاً جوابش همین بود که آقای وزیر فرمودند چندین ملیون خرج ارزاق شده است . راهها چه شده است


شاید ایشان یک اعداد و ارقامی را بطور خصوصی بدانند که بنده ندانم با یک ارقامی را بنده بدانم که ایشان ندانند در هر حال صورت کلی بودجه باید بمجلس بیاید و در آن حکمیت و قضاوت کند و مجلس علنی تحت مباحثه و شور در بیاید هر یک ارقام را وارد دانست رای بدهد و هر کدام را وارد ندانست رد کند . تشکیل مجلس و جلسات علنی هم برای همین مقصود است و هیچ یک از این مراحل بعمل نیامده و متاسفانه بهمین طریقی که تا کنون معمول بوده که بیک دوازدهم و دو دوازدهم رای داده شود اکتفا شده منهی حالا چهر دوازدهم پیشنهاد کرده اند باز اگر یک دوازدهم خواسته بودند بنده شاید بر حسب عادت معمولی رای میدادم ولی بنده هیچ فلسفه برای چهار دوازدهم نمی بیبنم و به این ترتیب ممکن است اصلاً در سنه ۱۳۰۶ هم تشریف بیاورند بمجلس و برای سهولت امور شش دوازدهم از مجلس بخواهند و بنام پیشرفت کارها و بنام سهولت کار بدون مطالعه در بودجه به شش دوازدهم اکتفا شود و با این طرز اصلاً بودجه از بین نمیرود . تا حتی حالا که این طور است خوب است در مجلس یک تصمیمی اتخاذ شود و یک طرحی پیشنهاد شود و یک اختیاری بدهیم به کمیسیون بودجه که اقلاً خود کمیسیون بودجه امعان نظر در بودجه های مملکتی بکند . حالا که ما وسیله نداریم که در آن مطالعه و اعمال نظر کنیم اقلاً کمیسیون بودجه بر رفقای ما که رد آنجا هستند دقت و امعان نظر کنند .

اقلاً خوب است آنها این ارقام را تحت نظر بگیرند و اصلاحات لازمه را بکنند . این چهار دوازدهم را که ما رای میدهیم وجوه صرفه جوئی درش هست . ادارات منحل شده هست . ادارات تاسیس شده هست . تکلیف آنها چه میشود ؟ بالاخره هیچ یک از این مراتب را ما نمیدانیم . در لایحة معارفی هم که چند روز قبل مطرح بود و آمد اینجا ما نتوانستیم امعان نظر کنیم . یکی از مشکلات تصویب آن لایحه هم همین مسئله بود . بنده یقین دارم آن لایحه را که آورده بودند و تصویبش را میخواستند مخارجش را کرده بودند و تمام شده بود . منتهی برای تصدیق و ثبت در اینجا آورده بودند طریق امعان نظر در بودجه مملکتی این نیست !! این اصولی است که تازه ایجاد شده مخصوصاً اینکه تازه آورده اند که بودجه منحصر به چهار دوازدهم شود این چیز قریبی است ! و با این وضعیت بنده عرض میکنم ممکن نیست در این مملکت هیچ وقت مطابق اصل بیستم قانون اساسی رفتار و عمل شود . در صورتی که یکی از اصولی که در تمام رژیمهای پارلمانی معمول و قابل اجرا است همین است که بودجه هر سالی باید بمجلس برود تا نمایندگان ملت بتوانند در اقلام آن امعان نظر کنند . راجع به ارزاق و خالصجات و مخارج انتفاعی و راجع به همه این اقلام و مخارج هر کدام از ماها بقدری اوراق و اسناد و مدارک داریم که اگر بودجه تفصیلی مطرح بود و آقایان ملاحظه میفرمودند شاید اکثریت مجلس یک قسمت از آن اقلام را رد میکرد و این ضمینه میشد برای آقای وزیر مالیه که بودجه سال آتیه را بر طبق ضروریات معین کنند و یک اصلاحاتی در بودجه سنه آتیه بنمایند ولی متاسفانه این اصلاح بواسطه همین رای به یک دوازدهم میسر نخواهد شد . و با این ترتیب بودجه مملکتی ما اصلاح نخواهد شد و مثل همان بودجه چهار دیواری خواهد بود که در دوره چهارم وضع کردیم باید اعتراف کرد که از اول خود ما حاضر شدیم که بنیان این کار را کچ بگذاریم و همین طور هم کچ خواهد ماند این بود عرایض ینده .

شیروانی (مخبر ) – البته دفاعی را که بلحن دولت باید بشود آقای وزیر مالیه فرمودند و باز هم خواهند فرمود ولی بنده از طرف کمیسیون مربوطه که مامور دفاع هستم با اجازه آقایان با لحن یک نفر وکیل جواب عرض میکنم . حضرت والا با اینکه سنشان از بنده کمتر است ولی یک دوره بیشتر از بنده وکیل بوده اند در دوره چهارم و پنجم تشریف داشتند این دوره هم که البته وکیل هستند و تشریف آورده اند و البته از اوضاع بودجه این مملکت هم قبل از این ادوار بی اطلاع نیستند ولی بنده نمیدانم این قانون اساسی را


در این مدت متمادی چطور شده بود که ایشان فراموش کرده بودند ! و امروز یک مرتبه و شاید از یک ماه قبل یادشان آمده است و بنده برای اینکه ثابت کنم که حضرت والا آن اندازه ها نظرشان در این انتقادات بی طرفانه نیست مختصری در تاریخ بودجه یعنی بودجه پارلمانی ایران می خواهم عرض کنم : در دوره چهارم که ایشان هم تشریف داشتند دیدم که مجلس بالاخره نهایت جدیت را می کردکه این مملکت بودجه پیدا کند یعنی ایجاد بودجه بنماید مجلس چهارم تمام جدیت خودش را صرف کرد تا اینکه اواخر دوره همانطوریکه فرمودند توانست موفق شود یک بودجه بیاورند بمجلس . آنهم بودجه چهار دیواری که مدتی مورد تنقیدیه عده واقع شده بود و شاید حضرت والا از مدافعین آن بودجه بودند …

محمدولی میرزا – خیر بنده همانوقت هم مخالف بودم

شیروانی – این راجع به بودجه چهار دیواری در دوره چهارم . اما در دوره پنجم دوره پنجم هم هم یک سال را مجلس بر طبق بودجه چهار دیواری یک دوازدهم رای داده یعنی بر طبق همان بودجه چهار دیواری بود که اصلاً اقلام جزئش به مجلس نیامده بود این مال یک سالش. سال بعد هم در نتیجه جدیت کمیسیون بودجه موفق شد یک بودجه تفصیلی را به تصویب برساند یعنی بودجه تفصیلی بمجلس بیاید و ایشان البته تصدیق می فرمایند که در این عرایضی که بنده میخواهم عرض کنم نمی خواهم هیچیک از زمامداران وقت یا هیچیک از مجلسهای وقت یا کمیسیونها را مقصر بدانم ولی بلاخره یک مملکتی که هیچ چیز نداشته است در عرض این سه دوره پارلمانی موفق شده است به اینکه یک بودجه تفصیلی در کمیسیون بودجه اش بگذرد آنهم در نتیجه جدیت میسیون آمریکایی و سعی کمیسیون بودجه و همینطور سعی مجلس که تعقیب و انتقاداتی کرده اند و باید هم حقا هم بکنند ولی حقیقتا بی انصافی نباید بکنیم و اینکه بنده عرض کردم از نقطه نظر کمیسیون میخواهم دفاع بکنم این است که به عرض آقایان می رسانم : کمیسیون بودجه ملاحظه کرد در ماه ششم سال که تقریباً مجلس توانسته است داخل کار بشود و این موقع هم مجبور بوده اند یک دوازدهم تصویب بکنند برای اینکه امور مملکت از جریان نیفتد تا بعد در داخل دربست و مذاکره و مداقه بودجه بشود و بعد هم دو ماه گذشته است یعنی در خلال این دو ماه موفق شده است که بودجه ( ۱۳۰۵) را بمجلس بیاورند کمیسیون فکر کرد که اگر مثل ادوار پیش بخواهند چند ماه وقت صرف کنند ( چون البته باید دقت کرد) و بلاخره همانطوریکه فرمودند ما نظرمان این است که یک روزی بودجه تفصیلی بمجلس بیاید و مجلس داخل این وظیفه قانون اساسی خودش بشود با این حال ما اگر فوق العاده هم عجله میکردیم و کمیسیونهای بودجه هم شبانه روز اوقات خودشان را صرف میکردند کمتر از دو ماه نمی توانستند راپرت آن را بمجلس بدهند . آنوقت تازه نتیجه چه میشد ؟ نتیجه این میشد که دو ماه به آخر سال مانده بودجه بمجلس بیاید و آنوقت هم دولت ناچار بود یک لایحه برای یک دوازدهم به مجلس بیاورد برای این اینکه کار مملکت از جریان نیفتد بنده یادم هست در دوره پنجم ماه یازدهم سال بودجه تفصیلی را آوردند بمجلس و هر که هم حرف می زد و هر چه حرفش حابی بود بلاخره مخبر کمیسیون یک حرف حسابی تری جواب میداد و میگفت آقایان یازده ماه است این خرجها شده و دیگر به این حرفها موضوع ندارد و این حرف حسابی هم بود . این بود که کمیسیون بودجه آمد دولت را دعوت کرد برای اینکه یک راهی جلو پای دولت بگذارد که مجلس بتواند داخل در بودجه تفصیلی بشود این بود که ما گفتیم این کمک را به دولت می کنیم یعنی چهار ماه آخر سال را هم بطور چهار دوازدهم از مجلس می گذرانیم و شرطش این است که همین بودجه ( ۱۳۰۵) را که به ما داده اید بودجه ( ۱۳۰۶ ) تلقی شود که ما بتوانیم شش ماه بعد از موقع


بوظیفه خودمان عمل کنیم یعنی چهار ماه پیش (۱۳۰۶ ) را بمجلس آورده باشیم و طوری بشود که اقلا بعد از سه دوره پارلمانی ما نتوانسته باشیم اول یک سالی بودجه آن سال را تقدیم مجلس بکنیم . البته در اینصورت کمیسیون بودجه سال بعد هم موافق خواهد شد که سه ماه زودتر بودجه را بیاورد بکمیسیون بودجه ۱۳۰۸ شش ماه به آخر سال مانده این موفقیت را حاصل خواهد کرد . اگر میخواستیم الان داخل بودجه ۱۳۰۵ بشویم برای اینکه تا ما بودجه امسال را تمام نکنیم و زمینه بودجه را بدست دولت ندهیم که او نمی تواند بودجه ( ۱۳۰۶) را بیاورد ما باید این را تمام بکنیم و زمینه بدست دولت بدهیم تا بتواند بودجه سال بعد را بیاورد آنوقت اگر ما این کار را می کردم باز پنج ماه از سال هزار و سیصدو شش گذشته تازه ما موفق می شدیم که بودجه سال بعد را به مجلس بیاورند و این دوره پیدا میشد و ما برای اینکه این دور و تسلسل پیدا نشود این ترتیب را در نظر گرفتیم که الان بنده که خدمت حضرت والا هستم عصر در کمیسیون بودجه مشغول رسیدگی به بودجه ( ۱۳۰۶) هستم و سو کمیسیونها هم تشکیل شده و مشغول اینکار هستند و خود دولت وکمیسیون بودجه هر دو مشغولند که بالاخره یک ماه باآخر سال مانده بتوانیم بودجه (۱۳۰۶ ) بمجلس بیاوریم و آن نظر مقدس اساسی حضرت والا که باید مجلس باید داخل در بودجه تحصیلی بشود بتوانیم انجام بدهیم اما راجع بقسمت ارزاق که فرمودند که اگر اسباب تصدیع آقایان نمیشد بنده که یک تاریخی از قسمت ارزاق داشتم که میتوانستم عرض بکنم آنقدرها هم سوابق مشعشعهای نداشته حالا هم تصدیق میکنم وضعیت اداره ارزاق خوب نیست ولی ما هنوز داخل بودجه ۱۳۰۶ وزارت والیه نشده ایم برای اینکه آنها را مکلف کرده ایم که تا بودجه ارزاق را نیاورند ممکن نیست کمیسیون دخالت در بودجه مالیه بکند و بودجه شان را بگذراند . اما راجع براه مازندران . بنده میخواهم وقت را غنیمت بشمارم و یک قسمتی بعرض برسانم تا ازهان آقایان روشن شود . موضوع راه مازندران موضوعی شده است که بعقیده بنده از مجرای طبیعی خودش بیرون رفته است و حالا اگر دولت یا مجلس از روی یک دقتی بخواهد رسیدگی کند و ببیند که در راه کمازندران فلان خرج شده یا نشده آن یک موضوعی است ولی مسئله راه مازندران دارد میافتد توی یک سیاستهائی و بنده ولو اینکه این مسائل برفقای خودمان هم اصطکاک بکند قضایا را میگویم و اگر برادرم هم باشد و بخواهد خدمات یک کسی را پایمال کند برای اینکه سیاستش را پیشرفت بکند . بنده ملاحظه نمیکنم و مطالب را میگویم . شقاقی را در این مملکت و در تمام دنیا بدرستی و صحت عمل شناخته اند در راه مازندران هم دویست و هشتاد هزار تومان خرج شده و مثل راه رشت باز شده . راه مازندران سه ملیون خرج دارد تا مثل راه یزد (؟ ) که پنج ملیون منات خرج شده است بشود . یک راهی که فقط دیو سفید باید از آنجا عبور بکند حالا اتومبیل عبور میکند . پس نباید بی انصافی کرد و خدمات یک کسی را زیر پا گذاشت بنده شنیده ام کلنل موریس که رفته مخارج راه را که بازدید کرده (آن هم از روی مخارجی که در این مملکت میشود ) حساب کرده هشتصد هزار تومان معین کرده در صورتی که شاید اگر در امریکا بود سه ملیون خرج داشت ولی اشخاصی که در این راه کار کرده اند از روی عشق کار کرده اند . شاید عملجات آنجا دو روز و سه روز نان گیرشان نیامده است و کار کرده اند برای اینکه الا حضرت در این قضیه علاقه مند است وزیر فوائد عامه علاقه مند بوده است مجلس و وکلاء هم علاقه مند بوده اند و در نتیجه عشقشان زیاد شده است و بالاخره یک راهی را باز کرده اند بنده تصدیق میکنم که راه آنجا را نساخته اند ولی یک راهی باز کرده اند و باید دو سه ملیون خرج بشود تا راه بشود ولی بی انصافی را هم تصور نمیکنم که بشود کرد

وزیر مالیه – اگر چه آقای مخبر مطالب را اظهار فرمودند ولی بنده برای اینکه تصدیع نداده باشم مختصراً


عرض میکنم و شاید در آن جلساتی که در اینجا مذاکره میشد شاهزاده غائب بودند یا فراموش کرده اند . بعد از اینکه دولت بمساعدت رئیس مجلس و کمیسیون بودجه مجلس این نظر را گرفتند که یک بودجه ثابتی برای آتیه بزودی تهیه بشود بودجه ( ۱۳۰۴) را مدرک قراردادند که در واقع بودجه ثابت باشد یعنی این یک بودجه ای است که مجلس قبول کرده و در روی این بودجه یک چند دوازدهمی هم گذاشته یعنی مجلس تصویب نموده است این چهار دوازدهم هم روی همان اساس بپاست . و اینکه بودجه هذه سنه را قرار داده اند برای سال ۱۳۰۶ مدرک باشد برای این است که طور یبشود که بودجه هر سالی قبل از آن سال بمجلس تقدیم بشود تا کمیسیون بتواند مشغول مطالعه آن بشود الان هم کمییون بودجه هر روز مشغول است سو کمیسیونهای خودش را هم ترتیب داده و مشغول مطالعه هتند و از رف دولت هم نمایندگان حاضرند که انشاء الله این مسئله زودتر تمام شود و در هر صورت این چهار دوازدهم از روز یک اساس صحیحی است که مجلس قبول کرده و هشت دوازدهم آن هم تقدیم شده و مجلس تصویب کرده و بالاخره جدیت هم دارند که بودجه (۱۳۰۶) هم قبل از سال تقدیم و تصویب شود تکلیف دولت هم معلوم شود و دیگر محتاج به یک دوازدهم و دو دوازدهم هم نباشد اما اینکه فرمودند وزارت معارف مخارج کرده را آورده است به ثبت برساند اینطور نیست و بایستی مطمئن باشند که پولی از وزارت مالیه بدون تصویب مجلس بیرون نمی آید و اگر وزارت معارف هم یک کارهایی به اعتبار خودش کرده است بدولت مربوط نیست و این را باید مطمئن باشند که وزارت مالیه تا تصویب مجلس نباشد یک پول نمیدهد .

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

رئیس – پیشنهاد آقایان آقا سید یعقوب و خطیب قرائت میشود.

پیشنهاد میکنم بودجه اداره ارزاق و حمل و نقل از ماده اول استثناء شود و به بقیه رای داده شود.

رئیس – آقای آقا سید یعقوب

آقا سید یعقوب – هم مخبر محترم و هم وزیر محترم مسئله ارزاق را بطور ساده ملاحظه کردند ولی بقدری این مسئله بغرنج شده و اهمیت پیدا کرده که اگر وارد شوید و به بینید که اداره ارزاق نسبت به مردم چه کرده است تعجب می کنید مگر می شود یک حکومتی یک اداره اش اینجور باشد سؤال کرده ام هنوز جواب نداده اند مسئله افت انبار چه چیز است که دولت می گیرد؟ افت انبار یعنی از هر رعیتی که هزار خروار باید وارد انبار بکند هر مامور مالیه که پنج خروار ده خروار زیادتر بگیرد به او جایزه می دهند که تو خوب کارکرده . یعنی خوب توی سر آن رعیت بیچاره زدی و همچو دزدی را تحویل من دادی این مسئله را کجا میشود گفت ؟ که وزارت مالیه و اداره ارزاق پول می دهند به مامور که توخوب کردی عوض یک خروار یک خروار و نیم گرفتی ؟ این بدبخت رعیت (حالا بدبخت نمی گویم که آقای سیروانی بگوید چرا بدبخت گفتید) این خوشبخت رعیت که با آن الاغ شل می آید درب اداره ارزاق بارش را تحویل بدهد به بیند چه بسر او می آورند تا بارش را تحویل بگیرد آنوقت در آخر سال هم می آید می گویند بیائید افت انبار را حساب بکنید هر یک از مامورین انبار که افت زیادتر داشته باشند جایزه دارند این چه چیز است ؟! ما چطور می توانیم به یک اداره که عناً و صریحاً جلوی چشم خودمان اینطور تعدی میکند بیائیم جایزه هم بهش بدهیم ؟! آقا بروید اداره حمل و نقل را ملاحظه بکنیند به بینید ( تمام را نمیگویم) غالب اعضاء ادارة ارزاق یکی یک اتومبیل آمریکائی دارند و اتومبیل را هم مخصوصاً باید از آمریکا بخرند ) برای اینکه می گویند ما مامور حمل و نقل هستیم . من نمی فهمم این بودجه چه ترتیبی است ؟ ما که هیچ اطلاعی نداریم و هچ مستحضر نیستیم بنده عرض میکنم نسبت به مابقی بودجه ها رای داده شود ولی بودجه اداره ارزاق و حمل و نقل باشد.


تا آن را فردا پس فردا بیاورند همین آقای شیروانی در دوره پنجم فریاد می زد که حمل و نقل یعنی چه ؟ یک بار گرانی است بمملکت تحمیل شده است این قسمت بماند تا بودجه تفصیلی آن را فردا پس فردا بیاورند تا ما در آن نظر کنیم وبه ببینیم چه ترتیب واقع شده آنوقت رای بدهیم . چون خودشان تصدیق دارند که بودجه تفصیلی اداره ارزاق و حمل و نقل را نیاورده اند پس لااقل این بودجه را گرو بگیریم تا آن را بیاورند. این اندازة را که حق داریم که از حقوق خودمان جلوگیری کنیم و از عملیاتیکه در اداره ارزاق نسبت به رعیت بیچاره میشود جلوگیری کنیم.

رئیس – آقای اعتبار.

میرزا سید احمد خان اعتبار – بنده میخواستم بآقای آقا سید یعقوب عرض کنم که بودجه ارزاق جزو بودجه کل نیست و اساساً یک اعتباری را مجلس داده و از آن محل اعتبار یک مخارچی شده است. یعنی آن اعتبار یک قرضی بوده است که اداره ارزاق کرده است و البته خود آقای آقا سید یعقوب هم راضی نیستند که بودجه ارزاق بماند . برای اینکه اداره ارزاق و حمل و نقل یک قسمت مهمش از مستخدمین جزء و اشخاص بی بضاعتند باضافه در اثر این تصمیمی که کمیسیون بودجه گرفته که در بودجه وزارت مالیه وارد نشود تا بودجه ارزاق و حمل و نقل را بیاورند بنده تصور میکنم عنقریب بودجه ارزاق و حمل و نقل را خواهند آورد و خاطر محترم آقایان هم راحت خواهد شد و خوبست آقا این پیشنهادشان را پس بگیرند.

مخبر – عرض کنم بطور کلی همان طور که بنده و آقای آقا سید یعقوب در کمیسیون بودجه هر دو این عقیده را داریم سایر بودجه های مملکت هم چندان فرقی با بودجه ارزاق ندارد و همه اش تقریباً وضعیت خوشی ندارد و دلیل بزرگش هم همان است که تا حالا جریان داشته و بودجه تفصیلی هر سالی قبل از موقع خودش بمجلس نیامده که ما کاملاً امعان نظر کنیم ولی حالا شما می خواهید یک قسمت از اداره مالیه مملکت را که مربوط به برزق عمومی است آن را از جریان بیندازید آنهم با این وضعیاتی که ملاحظه میفرمائید . فرضاً آمدیم ما بودجه حمل و نقل ارزاق را بستیم یعنی وقتی که حقوق باجزایش ندادیم بخصوص بحمال و گاریچی و شوفر و این قبیل اجزا که اغلب آنها روزمزدی کار میکنند نتیجه این میشود که وضعیت انبار و ارزاق از این حالت و صورتی هم که فعلاً هست خواهد افتاد. نانوا باید روزی یکمرتبه و بعضی اوقات روز دو مرتبه از انبار جنس بگیرد و بااین ترتیب وضعیت دکانهای خبازی مختل می شود و بالاخره در این موقع که هر روز جزء راپرتهای دکتر میلسپو میخوانیم که انبار ما شصت هفتاد هزار خروار جنس موجودی دارد یک وقت دچار یک قحطی میشویم . و تصور میکنم این ترتیب اسباب اختلال امور معیشتی مردم بشود بنده هم تصدیق می کنم که وضعیت انبار و ارزاق همان طوری است که فرمودند و خود دولت هم گمان می کنم موافق است به اینکه باید امعان نظر و رسیدگی کاملی در این قسمت بشود و این هم که آقای اعتبار فرمودند بودجه اداره ارزاق جزء بودجه کل نیست . بودجه دو قسمت است یکی بودجه اداری یعنی همانهائی که آقای آقا سید یعقوب از دستشان داد میزنند و جزء همین بودجه است و یکی هم قسمت خرید و فروش گندم که یک موضوعی است علیحده بنابراین بنده تصور میکنم بهتر این است که آقا این پیشنهاداتشانرا استرداد بکنند بعلاوه ارقام ثابتی نیست که بشود رای گرفت چون باید ارقام ثابتی باشد تا بتوانند بگویند فلان مبلغ داده شود یا نشود. پس بهتر این است پیشنهاد خود را پس بگیرند و از طرفی هم ما الان مشغول رسیدگی به بودجة ۱۳۰۶ هستیم و دولت هم مشغول است و خود آقای خطیبی هم که در کمیسیون مالیه هستند ضرب الاجل قرارداده اند برای اینکه بودجة ارزاق را بیاورندو گمان میکنم همان ضرب الاجل برای اینکه دولت بودجة آن را بیاورد کافی باشد.


وزیر مالیه – بنده تصور نمیکنم آقای آقا سید یعقوب درین مسئله که اظهار فرمودند واقعاً غرضشان این باشد که حقوق یک مستخدمینی که در ین اداره کار میکنند داده نشود. البته این تذکرات برای این است که بهتر بوظیفه عمل شود و زودتر بودجة این کار بعرض مجلس برسد

در منسئله ارزاق بنده می بینم خیلی مذاکره میشود و حق هم هست ولی رویهم رفته یکی از ادارات لازمة اتین شهر اداره ارزاق است که اگر نسبت به آن غفلتی بشود تصور میکنم ضررش بهمة مردم بر بخورد راست است که شاید بعضی از رعایا شکایت داشته باشند ولی از آن طرف چون ارزاق یک مسئله عمومی است و ضعفا شریکند ناچار باید رعایت ترتیب و نظم آن را کرد و بنده هنوز این مسئله را که می گویند در انبار اگر افت بگیرند جایز داده میشود نمی دانم...

بعضی از نمایندگان – این موضوع هست.

وزیر مالیه – حالا عرض نمیکنم اینطور نیست شاید برای اجناسی که در یک مواقع سختی پیدا میکنند یک جایزهائی داده شده باشد اما راجع به این مسئله که هر کسی یک افتی بیاورد جایزه دارد بنده چیزی نشنیده ام و مسبوق نیستم البته تحقیق میکنم . در مسئله حمل و نقل که فرمودند البته باید خود آقایان بدانند که یکی از بزرگترین زحماتی که دولتهای سابق در اوقات مختلفه داشتند راجع به موضوع حمل و نقل بوده است و در قسمت حمل و نقل گندم گرفتار چه زحمت ها بودند که باید از شترهای فلان ایل یا قاطر های فلان جا استمداد بنمایند و کمک بخواهند و بالاخره این مسئله اسباب این بود که کار تاخیر شود و مردم زحمت بیفتند ولی حالا دولت یک اداره ای برای اینکار تشکیل داده بنده هم نمیخواهم دفاعی بکنم و لکن این اداره که تشکلی داده اند برای اینست که مسئله ارزاق و حمل و نقل حفظ شده باشد و این را هم البته باید کمک کرد و نواقصش را رفع کرد و همانطوریکه عرض کردم بودجة این قسمت بمجلس خواهد آمد آقایان هم درش دقت خواهند فرمود ولی فعلاً خارج کردن بودجه ارزاق حمل و نقل از بودجه وزارت مالیه بنظر بنده کلیة اسباب زحمت خواهد شد و برای شهر هم ضرر دارد بنابراین خوبست آقایان لطف بفرمایند و این پیشنهاد را مسترد بکنند که اسباب زحمت مردم نشود.

رئیس – رای گرفته میشود بقابل توجه بودن این پیشنهاد آقایان موافقین قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – قابل توجه نشد . رای گرفته میشود باصل مادة واحده با ورقه

(اخذ رای بعمل آمد)

رئیس – اخذ اوراق رای تمام شد.

(تعداد آراء بعمل آمده شصت و دو ورقه سفید تعداد شد)

رئیس – عده حضار نود و یک با کثریت شصت رای تصویب شد دو رای اضافه را آقایان ورقة از خارج داده بودند و صحیح نیست اجازه می فرمائید تنفس شود.

(درین موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیمساعت مجدداً تشکیل گردید)

رئیس – خبر کمیسیون بودجه راجع بفروش خالصجات مطرح است . شور در کلیات است.

آقای عباس میرزا

عباس میرزا – قوانین و لوایحی که از مجلس میگذرانیم بعقیده بنده باید دارای سه جنبه باشد یکی جنبه عملی که باقتضای محیط و پیشرفت او مطمئن باشیم که لوایح از این نقطه نظر معوق نماند در ثانی البته باید حفظ منافع دولت را هم در مد نظر داشته باشیم و در قسمت ثالث باید این لایحه یک آسایش و رفاهیتی برای حال عموم باشد اینطور لایحه با این سه شرط البته هم قابل اجراست و هم بدون تنفیذ و عایقی پیشرفت میکند ولی این لایحه فروش خالصیات را که بنده مطالعه کردیم تصور میکنم


از هر سه شرط خارج است.. شرط اول که عملی بودن این لایحه باشد نمیدانم از چه نقطه نظر وزارتمالیه که این لایحه را پیشنهاد کرده تصور کرده که بتوسط این پیشنهاد میتوانند یک پولی است که مطابق قیمت خالصیات امروزه باشد تهیه کند . بحرانهای اقتصادی و بی پولی که امروزه در ین مملکت حکمفرماست بهیچ وجه برآقایان محترم پوشید ، نیست و هرکدام به نوبه خودشان پشت همین تریبون از وضعیات بد اقتصاد شکایتها کرده اند و این شکایتها هم بیشتر از نقطه نظر عدم فروش عایدات مردم بوده است و حالا در یک همچو موقعی که یک لایحه پیشنهاد میشود که اقلاً می بایستی چندین ملیون بلکه سی چها میلیون عاید دولت بشود در این موضوع باید دو چیز را در نظر گرفت : یکی قسمت خالصجات و یکی استطاعت مردمی که باید بخرند . در قسمت قیمت خالصجات طوری است که بنده تصور نمی کنم در مملکت ایران بشود برای یک عده از خالصجات قیمتی معین کرد مخصوصاً خالصجات اطراف طهران و بهترین املاک مملکت و املاکی که اطراف طهران است متعلق به دولت است و تقریباً سیصدو پنجاه آبادی است که تصور میکنم حد وط قیمت آنها ممکن است سی چها هزار تومان بشود و تخمیناً ممکن است یک قلم دوازده میلیون فقط املاک طهران قیمت داشته باشد. و این را به این شروط و ترتیبی که در اینجا پیشنهاد میکنند فوق العاده دولت ضرر خواهد کرد و یک سرمایه خیلی مهم و معتبری را از دست می دهند . مخصوصاً با این شکایتی که مردم و مخصوصاً خود وکلاء یک ساعت قبل از قسمت ارزاق کردند و می کنند فروش خالصجات اطراف طهران مسئله ارزاق را مشکل ئ فشار را متوجه مردم خواهد کرد و دولت هم چهل پنجاه هزار خروار عایدی مسلم را از دست می دهند . آمدیم سر خریدار باید درست دید که در مقابل این املاک امروزه یک همچو خریداری کجا است در این مملکت الان چندین سال است خرید و فروش نمی شود یعنی پولی در مملکت نیست . این است که بنده در این مسئله این لایحه را اصلاً عملی نمیدانم در این فروش چون عایدی برای دولت نمی بینم از این جهت نقطة نظر اول را شامل نمی بینم یعنی عملی نیست و اما در قسمت دوم که باید منافع دولت را در نظر داشته باشیم ، البته این ملت و این دولت همه یکی هستند دولت هم نمایندگان همین مردم هستند و البته باید همانطور که ما حفظ منافع موکلینمان را می کنیم منافع دولت را هم در نظر داشته باشیم اینجا در مقدمه این لایحه تحت چهار ماده معایب خالصجات را می گوید : یکی اینکه خالصجات دخل و خرجش باهم مطابق نیست و عایدات کم دارد و آنهم مطالبات است بنده تصور نمی کنم اینطور باشد . خالصجاتی که در این نوات اخیر همیشه یک منابع کثیری برای دولت بود چه شده که خراب شد ؟ آیا خالصه بد است ؟ به نظر بنده خالصه بد نیست بلکه نتیجه سوء اداره خالصجات است یعنی مدیر ندارد و الا همین خالصجات اطراف طهران را قدیم اجاره می دادند در چهل پنجاه هزار خروار به چند نفر مستاجر و در موقع وصول هم مال الاجاره را می گرفتند . در قسمت ثانی الفاظی ذکر می کنند که مکرر هم گفته شده که دولت تاجر نیست ، فلاح نیست چطور است ، فلان است در صورتیکه این قضایایی که دولت فلاح نست ، تاجر نیست گمان می کنم راجع به مملکت ما نیست اینکه رد کتب و در اوضاع خارجه می بینم که می گویند دولت دخالت کردنش در امور مردم بد است یا فلان است اینها چیزهایی است که در آمریکا و انگلستان صحبت می شود . به جهت اینکه آنجاها اگر دولت تاجر و فلاح بدی است بواطه این است که در مقابل آن صنایع و آن مذاکرات و گفتگوها است چون یک کمپانی هایی در مقابل دولت هستند از این جهت دولت تاجر و فلاح بدی است و در اینجا و در این موضوع بخصوص دولت باید مربی مردم باشد . برای اینکه آیا در ایران شرکت تعاونی و این قبیل چیزها هست ؟ قضایایی که در اروپا به فلاحت و تجارت توعه می دهد یک شرکتهای معظم و


بزرگی است که خودشان در مقابل دولتند و آنها قوه دولتند و دولت روی اعتبار آن اشخاص زندگی میکند آنوقت می گویند یا در فلان کتاب کنومی پلیتیک می نویسند ( اتاتیسم ) خیلی بد است ولی این چه ربطی به اینجا و به وضعیت حاضر دارد ؟‌!‌ چه ربطی دارد به یک مملکتی که ملاک جزء دارد و وقتی که گاوش می میرد پول ندارد گاو بخرد؟! بنده تصور نمی کردم که دولت معتقد به تئوری باشد که اصلاً عملی نیست . پس با این دلایلی که عرض کردم در آن نقطه نظر دوم هم به هیچ وجه دولت صرفه ای نمی برد بلکه یک ضرر فوق العاده دارد که بعد پشیمانی خواهد داشت اما در موضوع فروش خالصجات به کجا می گویند ده ساله به کجا می گویند پنج ساله ، بدون هیچ وثیقه و بلاخره اینها را هم موکول به یک نظامنامه ای نکرده است . فلان کس می رود ده سال ، پنج سال فلان مملکت خالصه را میخرد ولی بعد معلوم نیست که دولت چه جور پولش را از این مردم وصول میکند وقطعاً می ماند جزو مطالبات معوقه و یک عده هم خودشان را آلوده میکنند . چون در مملکت ایران اکثر دیده می شود که یک پیش بینی با فکر آتی در معاملاتی که می کنند نیست مثل همان اشخاصی که در آن زمانها رفتند و یک خالصجات انتقالی را خریدند و حالا بادی دو مقابل سه مقابل عایدی آن ملک مالیات بدهند و هر روز هم مزاحم مالیه می شوند اینجا هم همینطور است : اشخاصی می روند ده ساله پنج ساله اسنادی می سپارند و بعد می گویند نداریم یا داریم . چون اکثر اشخاصی که این املاک را می خرند خواهند گفت قیمتش که ارزان است و ما در این ده سال هم قیمت این ملک را از عایدات خودش تحصیل خواهیم کرد . به این خیال ملک را می خرند ولی بعد تصادف می کنند با افت یا خیلی از قضایایی که در این مملکت جاری است و پولش را نمی توانند بدهند . آنوقت دولت چکار می کند با یک مشت مردمی که آمدند و خودشان را آلوده کردند فشار زیاد هم که بیاورد یک مذاکرات و صحبتهایی می شود که با آمال اسباب زحمت مردم و دولت خواهد شد و بنده از این نقطه نظر به این شتاب و عجله کل خالصجات را فروختم در صورتیکه امروزه یک احتیاجات مبرمی هم برای اینکار نیست صحیح نمی دانم و مخصوصاً ممکن بود برای تامین ارزاق و برای آنکه به تدریج فروخته شود اقلاً در اینجا پیش بینی می شد که فروشش تا ده پانزده سال طول بکشد یا مقداری از خالصجات اطراف طهران را از این شهر مستثنای میکردند . آمدیم سر مسئله سوم که باید برای مردم هم یک آسایش داشته باشد همانطوریکه برای امروز سد تجارت یک بحران اقتصادی پیش کشیده این لایحه هم یک بحران اقتصادی دیگری بر اهالی و بر سایر مالکین وارد خواهد آورد چون دولت و مردم کلاً مالکند یعنی تمام مردم یا از ملک ارتزاق میکنند یا از حقوق دولتی شق ثالثش فقط اصناف همین مملکت هستند که کاسب مختصری دارند تجار این مملکت هم مالک هستند و در واقع اهالی این مملکت را میتوان بدو قسمت تقسیم کرد یکی آنهایی که از ملک گذران می کنند و اغلب در ولایات هستند چون ولایات مثل طهران نیست که در سال یا ماه یک بودجه مکفی باشد که یک اشخاصی در ادارات دولتی باشند و یک پولی دریافت کنند و زندگی نمایند . هر کس سرمایه اش فلاحت است و از آن راه امور خودش را اداره میکند و این قانون بر سرمایه آنها هم یک شکست فوق العاده وارد می آورد . بواطه اینکه آنهایی که آنجاها هستند نمی توانند از عایدات خود زندگی کنند و ممکن است یک املاکی را بفروشند و یا بیع بگذارند و اساساً قیمت ملک هم در تمام نقاط ایران ده مقابل نیست . بعضی جاها پنج مقابل است و در بعضی جاها سه مقابل است و هیچ جا ده مقابل ملک معامله نمیشود و دولت در انموقع که در عایدات مردم یک بحرانی است بر سرمایه این مردم هم با اینوسیله یک بحرانی تولید میکند لهذا روی هم رفته با این شکلی که این لایحه تدوین شده بنده تصور نمیکنم برای هیچکس نفعی داشته باشد نه برای دولت که فروشنده است و نه برای مردم که بالخره خرنده هستند باین دلایل بنده این عرایض را کردم.


رئیس – پیشنهاد آقای ضیاء و عدة از آقایان :

امضاء کنندگان پیشنهاد می نمایند که خبر کمیسیون بودجه راجع به فروش خالصجات از دستور امروز خارج شود.

ضیاء – میرممتاز – محمدعلی نظام مافی – میرزا آقا – ثابت – ابراهیم آشتیانی – خلیل فهیمی

رئیس – آقای ضیاء

ضیاء – آقایان تصدیق می فرمایند که ما به نقد بلکه نقدترین سرمایه های ملی ایران املا خالصه است . با توجه مختصری که از اطراف و ملت ایران باین سرمایه بشود و از آباد ترین املاک حاصل خیز مملکت ایران خواهد بود و موجب آبادی مملکت است . از سالیان دراز این املاک برای این ملت همینطور بذخیره مانده که روزی اسباب آبادی مملکت بشود و موجب تأمین سعادت این ملت قرار بگیرد . از روی همین نظر هم دولت در نظر گرفته استکه املاک خالصه و جواهرات ملی بمصرف تأسیس یک بانکی که برای سعادت ملت مید است برسد لایحه اش را هم دولت تهیه و تقدیم مجلس شورا ملی کرده و آن لایحه در کمیسیون قوانین مالیه تحت شور و مطالعه است ولی امو لایحه فروش خالصه در دستور قرار گرفته حالا این قسمت که این لایحه یک شور دارد یا دو شور بسته به تشخی مقام ریاست است و البته نظرشان را خواهند فرمود ممکن است این لایحه تصویب بشود و لایحه تاسیس بانک به تعویق بیفتد . یعنی این وجوه جمع آوری بشود و مثل سایر وجوه و سرمایه های نقدی ملت که در بانکهای خارجه گذاشته شده است و اسباب کندی جریان امور اقتصادی شده است آن شکل بشود . ما بهترین دقتهایی که می توانیم بکنیم این است که یک ماده در این لایحه بگنجانیم که دولت نمی تواند عواید حاصله از فروش خالصجات را به مصرف ایر مخارج مملکتی برساند . انوقت دولت یا وزارت مالیه موظف خواهد بود که هر چه فروش رسد و هر چه عاید شد در یک بانکی محجر بگذارد در صورتیکه همه گفتند . اغلب تجار هم به لسانهای مختلفه بیان کردند که بدترین چزها برای فلج ساختن امور اقتصادی ملت است که وجوه نقدیش در یک جاهایی محجر بماند . وجوه انحصاری قند چایش یک جایی محجر مانده و این قسمت باعث این شده است که جریان امور اقتادی مملکت کند شده است .

آقا سید یعقوب – ماده شصت و سه نظامنامه فراموش نشود –

ضیاء – پس اگر برای استحکام اساس این لایحه هم یک ماده در اینجا بگنجانیم که وجوه حاصله را دولت باید در یک جایی مظبوط نگاه دارد یک قسمت دیگر از سرمایه های نقدی ملت در یک جای دیگر محجر خواهد ماند بنابراین بنظر بنده و اغلب آقایان نمایندگان محترم که این پیشنهاد را امضاء کرده اند همچو رسید که صواب این است که فعلاً از دستور امروز خارج بشود تا لایحه تاسیس بانک هم که در کمیسیون قوانین مالیه مطرح شور است تمام بشود و راپرتش بمجلس تقدیم گردد و مجلس در اینخصوص تصمیم بگیرد اول موضوع تاسیس بانک معین شود بعد موضوع فروش خالصجات و قسمت جواهرات ملی که باید سرمایه بانک ملی قرار بگیرد . این بود که ما اینطور پیشنهاد کردیم که فعلاً از دستور خارج شود .

مخبر – بنده خیال می کنم نماینده محترم این پیشنهاد را فرمودند که زودتر بتوانند در متن لایحه صحبت کنند برای اینکه پنها ایشان راجع به خروج از دستور بود ولی در حقیقت مخالف با لایحه کردند . فق بنده یک جمله از فرمایشات ایشانرا جواب عر می کنم که کم کم دارد املاک ما هم جزء انتیقه جات می شود مثل شمشیر نادری ! یا سایر چیزها ! خالصجات ملی ! املاک ما هم دارد جزء انتیقه جات ؟ می شود که باید پشت آینه بگذاریم و دست به آن نزنیم برای اینکه برای ملت باقی بماند. اما راجع به خالصجات آنطوریکه حضرت


والا استدلال فرمودند خودشان فرمودند چهل ملیون ولی نده تصور میکنم همین چهل میلیون ثروت ملت و همین انتیقه جات عایدی که ندارد هیچ . ضرر هم دارد ! ما هم این انتیقه جات را می خواهیم بصورت پول در بیاوریم و همانکی را که گفتند تاسیس کنیم .

رئیس - رای گرفته می شود به این پیشنهاد آقاانی که موافقند قام فرمایند

( عده ای قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد – پیشنهاد آقای فیروز آبادی هم ضمناً رد شد .

فیروزآبادی – بنده عرضی هم داشتم . اجازه می فرمائید توضیح بدهم .

رئیس – پیشنهاد جنابعالی که در ضمن آن پیشنهاد رد شد فرمایشاتتان هم در ضمن درج میشود .آقای بامداد

بامداد – تصور میکنم مشهودات خود آقایان نمایندگان که هر کدام در محل خودشان یا اطراف طهران خالصجات را دیده اند که در مقدمه لایحه هم بآن مشهودات آقایان اشاره شده کافی است برای اینکه این نیت دولت استقبال بشود و املاک خالصه را بفروشیم . شاه ملک های ایران خالصه است و همین شاه ملک ها تمام خراب است .

بعضی از نمایندگان (صحیح است ) نه اینکه تنها این املاک خراب است . بلکه هر جا هم بدبختانه همسایه ملک خالصه ملک دیگری است آن هم خراب است و هر چه همسایه التماس میکند که بیاید این ملک را به من بفروشید یا اجاره بدهید آن وقت در جریانات اداری میماند و بالاخره ملک بدتر خراب میشود و آن وقت از یک انتفاعاتی هم عموم محروم هستند و هم آن مالک خصوصی حالا ما میآیم برای یک معامله که داریم میکنیم ضرر و نفع را میسنجیم یک میلیون دویست و چند هزار تومان در لایحه کلی که بما داده اند میگویند عایدی دارد . البته آقایان میدانند که هر مستاجری که خالصه را اجاره میکند نظرش به ندادن و بازی در آوردن آخر است .میگویند آفت زده . آب ندادید ملخ خورده . آن وقت مفتش میفرستند رسیدگی کند کسی هم میرود رسیدگی کند معلوم است رسیدگی ها چطور است . آن وقت دوسیه های عایدی خالصه یعنی آن آخرین پول و جنسی که گرفته شده ( نه آن اجاره نامه ها ) آنها را هم سر هم بسنجیم شاید صد صدو پنجاه هزار تومان اگر در سال با جدیتی که حالا مالیه دارد عاید خزانه دولت بشود که اگر این املاک را ما بفروشیم (مطابق آن قتهائی که کمیسیون بوددجه کرده است که حتی المقدور خریداره مالک باشد و کسی که مالک است نخرد ) مالیاتی که عاید دولت میشود بمقداری که الان عایدی از ملکش میگیرد آن مالیات زیاد تر است علاوه بر آبادی که این املاک پیدا خواهد کرد بواسطه اینکه مالک خصوصی دلش بیشتر میسوزد . حضرت والا بعضی ایرادات در این قضیه داشتند یکی اینکه از روی چه میزان فروش میشود و بالاخره ضرر دولت است برای اینکه املاک خوب آباد دولت را با بی پولی مملکت بیشتر از ده یک نمیخرند و از آن طرف میفرمایند کی است که بخرد در صورتی که همه کس میخرد برای اینکه ما تسهیلی کردیم و به اقساط قرار دادیم از طرفی هم بنفع دولت است برای اینکه ده یک میفروشد و از طرفی هم نفع ملت است برای اینکه در حقیقه مال الاجاره آن را داده اند اینکه میگویند مردم پول ندارند این حرف کلی عمومی است ولی تطبیق نمیشود کرد با وضع فروش خالصجات اولاً این پول زیاد لازم ندارد فقط یک اعتباری میدهد که همین قدر مالیه مطمئن بشود که این پول را نمیخرد یا اگر هم بخرد ملک سر جایش هست . محظوری ندارد بعلاوه ششماه مهلت دادیم که درست مقدمات و اطراف قضیه را دقت بکنند پول دولت سر جایش هست و همه هم میخرند . حتی زارعین هم بخرند ضرر نمیکنند . برای اینکه ملکی که الان هزار تومان قیمت دارد اقلاً دئر سال صد تومان عایدی خواهد داشت بجهت این که او دلش


میسوزد و خودش بیل می زند . نه مباشر می خواهد . نه سر مباشر . نه تحویلدار . خودش کار میکند . اما اینکه حضرت ولا فرمودند تصدی دولت خوب است و اینکه دولت زارع خوبی نیست درمملکت ما نیست و از ممالک دیگر است . خیر . این بخصوص در مملکت ما است برای اینکه خرابی خالصه مشهود است . هر ملک خورده مالک بهتر از ملک خصوصی است و ه ملک خالصه خرابتر از ملک مالکین خصوصی است . دولت یک چاروارداری کرد ما دیدیم راه رشت یک رفت و آمدی داشت . مردم تکلیفشان معلوم بود . پست هم سر وقت می رفت و مسافرین هم آمد و رفت می کردند . دولت آمد از دست آن کسی که کنترات داشت و به دست خودش گرفت . راه زمین خورد یست یک ماه یکماه نمی رسید خساراتی که به دولت وارد شده نمی دانم ولی میدانم دولت هر قدر از این تصدی هایی که که حق ملت است بکند خوب از عهده بر نمی آید برای اینکه آنقدر که کسی دلش بحال خودش می سوزد بحال دیگری نمی سوزد ولو دولت فرشته هم باشد . او را چه قسم دریافت می دارند ؟ مربوط به این لایحه نیست . مالیه به این سختگیری البته مطابق نظاماتش یک طوری قرار خواهد داد اما تفاوت ده قسط و پنج قسط این را ماده قسط قرارداده ایم برای تسهیم زارعین و ایالاتی که تخت قاپو می شوند چون آنها پول نقد ندارند و برای اینکه بخواهیم بره آنها بسد و خورده مالک زیاد بشود گفتیم ده قسط بدهند و پنج قسط را برای کسانی قرارداده ایم که مالک هستند و چند پارچه ملک دارند و میخواهند با مالک خودشان اضافه بکنند . فقط چیزی را که از فرمایش حضرت والا تصدیق دارم بحران اقتصادی مالکین است این را تصدیق دارم که بحران اقتصادی در ملکشان و بعدها در زراعتشان حاصل میشود برای اینکه وقتی املاک به خورده مالک رسید زیادتر کار میکنند و عایدشان هم زیادتر می شود . اما املاک آقایان به همان حال سابق خواهد ماند چون در خانه نشسته اند و میخواهند دیگری کار بکند اینطور می شود. ما هم همین را میخواهیم این را تصدیق میکنم که برای مالکین بحران اقتصادی است . اما برای مملکت و رفاه عموم فوق العاده خوب است نابراین بنده یکی از اقدامات خوب دولت را فروش خالصجات می دانم مشروط بر اینکه پولش هم داخل بانک فلاحت بشود و با این پول هم املاک آبادتر می شود و ملک هم از این جیب یرون می آید و به آن جیب می رود . هیچ جا نمیرود چون ملک غیر از جواهرات است املاک هیچ جا نمی رود و ما دارای یک بانکی خواهیم شد که بیشتر به زراعت کمک می کند .

رئیس – آقای عامری

سلطان محمدخان عامری – یک قسمت از مسائلی که بنده در نظر داشتم عرض کنم آقای سالار لشکر به عرض آقایان رساندند و جوابهای هم که آقای بامداد دادند و دلائلی هم که فرمودند بنظر بنده ر علیه عقیده بود که اظهار فرمودند . البته باید تصدیق کرد که یکی از ثروتهای ثابت مملکت ما در دوره های فطرت و انقلابات و یک تغییراتی که در ظرف این صدو پنجاه سال اخیر اتفاق افتاده باقیماندة خالصجات مملکت است و وظیفة ما که اینجا نشسته ایم این است که این دارائی مملکت را حفظ کنیم مگر اینکه بتوانیم اینها را تبدیل بکنیم به یک دارایی دیگری که از حیث قیمت و عایدات سنواتی و مفید بودن به حال عامه لااقل با خالصجات برابر باشد . بنظر بنده این لایحه ای که امروز از نظر آقایان می گذرد دارای هیچ یک از این شرایط نیست بلکه مثل این است که ما از یک چیزی بتنگ آمده باشیم و بخواهیم هر قسمی باشد از چنگال آن خلاص شویم بنده عرض میکنم که بایستی دید که به چه جهت می خواهیم خالصجات را بفروشیم ؟ مطابق این لایحه آقایان معتقدند که به چهار دلیل باید خالصجات را فروخت . اول برای اینکه ضرر خالصجات بیش از نفع آن است و در ظرف سال دولت باید اقلاً صدو پنجاه هزار تومان بعقیده آقای شیروانی روی منافع خالصجات


بگذارد و خرج آنها بکند و بعقیده بعی آقایان در سال بیش از صدو پنجاه هزار تومان فایده ندارد دلیل دوم این است که خالصجات خراب و املاک اربابی آباد است دلیل سوم این است که می گویند این خالصجات را می خواهیم به دهاقین و زارعین برسد . دلیل چهارم این است که یک رمایه ا فروش خالصجات می خواهند بدست بیاورند که بمصرف تاسیس یک بانک فلاحتی یا بانک ملی رسانند البته این دلایل را آقای شیروانی قسمی تنظیم فرموده اند که آن نتیجه مساعدی را که در نظر داشته اند بگیرند ولی وقتی که وارد می شویم به تشخیص هریک از اینها ملاحظه یم کنیم اینطور نیست . اولاً اینکه می فرمایند خالصجات در ظرف سال صدو پنجاه الی دویست هزار تومان ضرر وارد می آورد و بایستی ا سایر منافع روی آن بگذاریم اینطور نیست اولاً اینکه میفرمایند خالصجات در ظرف سال صد و پنجاه الی دویست هزار تومان ضرر وارد میآورد و بایستی از سایر منافع روی آن بگذاریم اینطور نیست بنده مطابق اطلاعی که تحصیل کرده ام عایدات خالصجات یک ملیون و صد و پنجاه الی دویست هزار تومان است و مخارجی هم که میشود حداکثرش سیصدو پنجاه هزار تومان است بنابراین ما در سال هفتصد الی هشتصد و پنجاه هزار تومان از این راه عایدات داریم . اما اینکه میفرمائید املاک خالصه خراب است و املاک اربابی آباداست بنظر بنده این هم یک قانون کلی نیست . بنده تحقیقاتی کردم چه از داخله وزارت مالیه و چه از رعایا و چه از نمایندگان محترمی که در اینجا هستند و اطلاع دارند از وضعیت خالصجات مثلاً خالصجات اطراف طهران که قسمت عمده خالصجات مملکتی را تشکیل میدهند اینها نسبت به املاک ارباب که مجاور آنها هستند بمراتب آبادتر است . وضعیت رعایای آنها هم بهتر است از جمله اشخاصی که این مسئله را تایید میکنند آقای میرزا یدالله خان نظامی هستند که بدین تردید اطلاع ایشان در خالصجات اطراف طهران مفید و صحیح است . اما مسئله سوم که میگویند میخواهیم خالصجات را بین رعایا تقسیم کنیم این ترتیبی که لایحه تنظیم شده است برعیت وجهاً من الوجوه سهمی از خالصجات نمیرسد . رعیت ایران را نمیشناسیم ؟ سواد ندارد ترقی نداشته اند . کسی را ندارد که بانها راهنمائی کند شما وقتیکه اعلان حراج خالصجات را بکنید از شما سوال میکنیم رعیت بچه وسیله اطلاع پیدا میکند از این اعلان و بعد به چه وسیله پیشنهاد میدهد ؟ و همین طور در آن جلساتی که میشود کی حقوق رعیت را تامین میکند ؟ وقتی که ما وکلای اشراف ماب رعیت را در اتاق خودمان نمیپذیریم رئیس فلان اداره چطور او را می پذیرد ؟ آن وقت ما چطور انتظار داریم که حق تقدم بآن راعیت داده شود ؟ اما دلیل چهارم که میفرمایند ما میخواهیم از نتیجه عایدات خالصجات بانک بسازیم بنظر بنده تاسیس بانک مستلزم این نیست که یک دارای دولت را آتش بزنیم و فنا کنیم قیمت املاک در نتیجه آفتهای که در ظرف چند سال اخیر متوجه املاک شده است امروز در اعلی درجه تنزل است و همچنین از حیث امور اقتصادی ما و بیرون نرفتن مال التجاره و محصولات ترتیبی فراهم شده است که قیمت املاک بآخرین حد تنزل رسیده است از طرف دیگر مسئله تنزل قیمت بنظر بنده موقتی است و بعد از اینکه این محظورات تجارتی مرتفع شد و حتی بعد از آنکه یک قسمت از اوضاع فلاحتی ما رونقی گرفت و راه آهن شروع شد چون یک قسمت زیادی از این خالصجات در معبر راه آهن واقع خواهد شد مثل خالصجات سیستان و غیره آن وقت این املاک خیلی ترقی خواهد کرد بنابراین دلیل ندارد که ما این خالصجات را باین قیمت نازل بفروشیم مخصوصاً باین موادی که در این قانون است که قیمت این خالصجات را فوق العاده تنزل داده و خود آقایان هم تصدیق میدادند که مخارج فوق العاده زیاداست و بعقیده دولت و آقای شیروانی باید مبلغی روی خالصجات گذاشت و بفرمایش ایشان (آقای بامداد ) خالصجات صد و پنجاه هزار تومان در سال بیشتر عایدی ندارد آن و قت ده یک عایدات خالص ده سال اخیر را یعنی ده برابر او را میخواهند میزان


قیمت املاک قراردهند و با این ترتیب قیمت خالصیات تمام ایران به حساب آقای بامداد یک ملیون و پانصد هزار تومان میشود و آن را هم در ظف ده سال باید بگیرند آنوقت در آخر ده سال ملاحظه خواهید فرمود که یک مشت اسناد برای دولت باقی می ماند و فقط یک دعاوی بریک عده پیدا خواهد کرد و وجهاً من الوجوه سرمایه هم جمع نشده و پولی تهیه نشده وجهی در کار نبوده است و فقط چیزی که برای ما باقی می ماند مظلمه است که به گردن بنده و سایر آقایان که رای می دهیم باقی خواهد ماند .

مخبر – راجع به مخالفت آقای عامری بنده نمی توانم این را حدس بزنم ولی میتوانم فرض کنم که مخالفت حضرت والا شاید برای این بود که خواستند قیافه مجلس را ببینند چطور است یعنی نسبت به این لایحه در میان تمام دستجات پارلمانی موافقینش زیادتر است یا مخالفینش مسائل بدیهی را البته نمیتوان انکار کرد و طور کلی و حساب نکرده نمیشود بطور تخمین یک حرفهایی زد مثلاً فرمودند این املاک ثروت دولت است یا بقول ایشان ( آقای ضیاء ) ثروت ملی است و حالا نباید اینها را آتش بزنیم . بعقیده بنده هر کلمه ای رامیتوان گفت ولی باید دید این حرفهایی که گفته میشود آیا واقعاً مطابق با واقعه است یانه ؟ اولا در قسمت خالصجات برای دولت و مملکت و بالنتیجه برای ملت و و عامه مردم بنده اساساً وقتی که خزانه دولت راجع به یک چیزی یک ضرر فاحشی دارد آن ضرر را بالخره منتهی به رعیت می دانم یعنی بالاخره این ضرر و کسر از آن رعیت بدبخت گرفته میشود و همان رعیت ضعیف بدبختی را که می فرمایند جای آن ضرر را پر میکند !! فرمودند هفتصد هزار تومان یا هشتصد هزار تومان این خالصجات عایدی دارد!! در بودجه که به تازگی وارد مجل شده درشترین اقلامی که تا امروز جزء عواید پیش بینی شده از بابت خالصیجات تقدیم مجلس شده است یک ملیون و دویست هزار تومان است که در این منظور شده در صفحه یک و دو ولی وقتی که در قسمت مخارج داخل می شویم می بینیم هشتصدو پنجاه هزار تومان در مقابل مخارج انتفاعی را نوشته و منظور داشته اند . قسمت الف – هیئت رسیدگی به دعاوی صدو سی و دو قران بودجه ضرابخانه یک ملیون و دویست و پنجاه هزار قران این مبلغ را وقتی که از این هشتصدو پنجاه هزارتومان موضوع می کنیم تقریبا هفتصد هزار و کسری عایدی خالصجات میشود.

حالا اگر وارد شویم در موضوع خرج اداره خالصجات در آنجامی بینیم چه خبر است آقایان ناچار به اداره خالصجات تشریف برده اند و می دانند بنده خودم یک گرفتاری پیدا کردم یعنی یک ملک مردم را بعنوان خالصه بزور گرفته بودم که این هم به عقیده بنده یکی از ضررهای این اداره است بنده دیدم پایین ، بالا ، این اتاق ، آن اتاق ، بقدری این اداره بزرگ و دوائرش وسیع است که ثلث وزارتمالیه را تشکیل میدهد و چندین مدیر کل و معاونهای متعدد دارد که از سیصد تومان حقوق می گیرند تا برسد به سی و دو تومان که کمترین حقوق ثابت است این حالا مال اداره مرکزی است و مطابق وضعیت مالیه در هر شهر و قصبه ای که یک وجب خالصه در آنجا است یک تشکیلاتی در آنجاها است مثلا در اصفهان شاید روی هم رفته دولت پنج هزار تومان خالصه ندارد ولی یک شعبه اداره خالصه ای در آنجا است ! برای اینکه چند وجب یا چند جریب زمنی از مردم بعنوان خالصه گرفته اند و برای این یک تشکیلاتی درست کرده اند و یک مخارجی تحمیل زانه دولت می شود بنده معتقدم که اگر ما یک قلم در دست بگیریم چنانچه بزودی در کمیسیون بودجه این قلم را بدست خواهیم گرفت و مشغول خواهیم شد و دولت را مجبور کنیم که ورت اجزاء و اعضاء خود را که در این اداره دارد با رتبه و حقوق های آنها به کمیسیون بودجه بیاورد امیدوارم برای اواخر شور این لایحه آن صورت را بیاورند بمجلس تا از روی آنصورت ثابت کنم که بقیه این یک ملیون و دویست هزار تومان هم صرف این اعضاء و اجزاء میشود پس بنده در جایی وجه نقدی


نمی بینم که عاید دولت شود و این خالصجات اگر برای دولت ضرر نداشته باشد منفعت هم ندارد بلکه بعقیده بنده ضرر هم دارد برای اینکه ملیون کسری را که ما میگیریم در مقابلش هم بهمین میزان خرج میکنیم بنده و آقای عامری اگر برویم در اداره خالصه و دوسیه ها را باز کنیم میبینیم که غالب این عایدی هم اسناد مساعده است که یک دینار آن وصول نخواهد شد و بنده حاضرم نشان بدهم که نصف این یک میلیون و دویست هزار تومان اسنادی است که برای دولت تهیه شده و وجه نقدی در کار نیست بنابراین از نقطه نظر دولت هم وجود این خالصجات مضر است . اما از نقطه نظر مملکت آقایان خوب مستحضرند که یکی از فریادهای آقایان وکلاء همیشه در موقع افتتاح جلسه شکایت از مامورین مالیه مخصوصاً از مامورین خالصجات که یک ورقه پاره در دست میگیرند و بموجب آن املاک شخصی مردم را میخواهند بعنوان خالصه از انتفاع بیندازند . حقیقه در این مملکت به این عمل اداره خالصه اعتبار مملکت دارد محو میشود و اداره خالصه اعتبار مملکت را از بین برده !! زیرا بعنوان خالصه بودن هرکس هر چه دارد دولت ضبط میکند و کم کم کسی در این مملکت دارای ملک نخواهد بود ! تقریباً اگر یک صورت میز و صندلی بوضعیت سابق یعنی بدورة ناصری اضافه میکنیم تقریباً مثل حالا خواهد شد در آن دوره مردم در خانهشان نشسته بودند و یک دفعه مامورین دولت میآمدند و فلان ده اربابی را خالصه میکردند منتهی آن وقت بموجب فرمان پادشاه این کار میشد ولی امروز با دست یک نفر ثبات میشود و دیگر نمیشود ناسخ آن را صادر کرد !! مسئله خالصجات اعتبارات مملکت را از بین برده . بیچاره صاحب ملک در آن اوقات باید بمرکز بیاید و شاید ده سال در اینجا مجبور بخوابد و پیش کشی بدهد تا دو مرتبه یک فرمانی صادر بکند ولی امروز آن هم ممکن نیست پس از نقطة نظر اعتبارات مملکتی هم بعقیده بنده این خالصجات ضرر دارد . و بعقیده بنده بهترین قدمی که مجلس برمیدارد همین رفع شر و درد سر این خالصه است که حقیقه یک شری شده و با این اقدام رفع این شر خواهد شد اما اینکه فرمودند خالصجات آباد است ! این را بنده نمیتوانم چه جور جواب بدهم برای اینکه در تمام بلاد ایران وقتی که میخواهند یک جائی را بخرابی مثل بزنند میگویند مثل ملک وقفی یا خالصه است و این در واقع ضرب المثل شده بهترین املاک و بهترین آقای بامداد شاه ملک ترین املاک این مملکت است خالصه است ولی در عین حال خراب ترین املاک است دلیلش هم همان است که خود حضرت والا فرمودند . شاید هم تصدیق کنیم که این املاک در باطن چهل میلیون قیمت دارد ولی حقیقه ندارد برای اینکه قیمت ملک از روی عایدی است و امروزه این املاک خالصه بواسطه خرابی عایدی ندارد و از این جهت آن قیمتی را هم که در نظر دارد این املاک ندارد حالا اگر بتوانیم یک عده ای را برای آبادی و اداره کردن این املاک جلب کنیم آن یک موضوع دیگری است ولی فعلاً وضعیت از این قرار است که ملاحظه میفرماید اما در قسمت بانک این کلمه را آقایان همین طور شل گرفته و ول کردن البته زیر دستی در بیابان هم همین است که جاهای حسابی مطالب را ول کند و بگذارند در صورتی که همه حرفها بر سر این قضیه است در این مملکت ما که همه ایرانی هستیم و هر ایرانی وطن پرستی امروزه معتقد است که در اولین درجه اصلاحات اقتصادی ایجاد بانک است و هر روز که در این کار تاخیر شود بهمان اندازه عایدی یک بانک خارجی که در اینجا هست زیادتر خواهد شد و از این عواید اقتصادی ما کاسته میشود بالاخره شما اگر در نتیجه اجرای قانون نظام اجباری دارای یک قشون زیادی شوی و در نتیجه سایر اصلاحات اقتصادی تولید ثروت بکنید تا بانک تاسیس نکنید بهمان نسبت تاخیر بانک از مملکت شما پول بیرون خواهد رفت . و علاج این کار فقط تاسیس بانک است که ما در نظر


گرفته ایم و لازم میدانیم هر چه زودتر این بانک تاسیس شود و گمان نمیکنم هیچ ایرانی وجود داشته باشد که در درجه اول اصلاحات تاسیس بانک را قائل نباشد بانک هم درست نمیشود مگر با داشتن سرمایه ما هم آمده ایم برای سرمایه محل پیدا کرده ایم و در بین تمام انتیقه حاتمان اول خالصجات و بعد یک مقدار جواهرات را کدمانرا که یک قسمتش دارد فاسد میشود و از بین میرود و قسمت دیگر آن جواهرات پس از تکمیل جواهر مصنوعی که الان در دنیا در دست عمل است و بعد آن هم از بین خواهد رفت پیدا کرده ایم قرض این است که ما خواستیم یک بانکی که بالنسبه سرمایه اش کافی باشد و بتواند در مقابل بانکهای خارجه تا اندازه ای رقابت کند تاسیس کنیم و در صدد بر آمده ایم این سرمایه را از این محل فروش خالص جات تهیه کنیم . حالا اگر شما میخواهید این سرمایه ملی و این ثروت دولتی و این افتخارات تاریخی را حفظ کنید و نگاه دارید خوبست یک محل دیگری را برای تاسیس بانک در نظر بگیرید و بما بگوئید شما اگر بتوانید از یک جائی دیگری پول تهیه کنید آنوقت بنده هم تصدیق میکنم که این افتخارات تاریخی و ثروت ملی همین طور بماند و هر ساله هم دولت مبلغی رویش بگذارد و ضرر بدهد ولی چون محل دیگری برای تاسیس بانک موجود نیست که بتواند برای ما تهیه پول کند بنابراین در صدد بر آمدیم که یکی از مفاخر خودمان را بفروشیم و صرف این کار کنیم و باصلاحات اقتصادی دست بزنیم – زیرا در دنیا متمدن امروزه اصلاحات اقتصادی بیشتری جزء مفاخر محسوب است و خوب است اجازه بدهید ما هم این مفاخر کهنه را بفروشیم و مفاخر تازه از قبیل راه آهن تاسیس بانک و استخراج معادن و نفط و بالاخره این چیزهائی که در دنیای امروز جزو مفاخر است تاسیس و ایجاد کنیم زیرا بشر امروز اینها را جزو مفاخر تاریخی خود میدانند اما اینکه فرمودند از کدام محل پولش را میدهند این واضح است – از همان محل خودش بالاخره ما حد متوسط عایدات را میزان قرار داده ایم و ده برابر کرده ایم و ده ساله هم مدت و مهلت قرار داده ایم که در این مدت پول ملک از عایدی خود ملک بدهند و با آن بانک تاسیس کنیم آنکسی هم که میخرد در ظرف ده سال پولش را میدهد و خودش هم دارای یک ملکی خواهد شد و این طرز خیلی آسان است و اگر بفرمایش ایشان این املاک چهل میلیون ارزش داشته باشد در سال چهل میلیون عایدی دارد و معادل همین مبلغی که خیال میکنید حالا عایدی دارد از راه مالیات این املاک برای دولت فایده و عایدی خواهد داشت منتهی ملک هم در دست یک عده مردم که خودشان مراقبت میکنند آباد میشود و خیلی خوب است و اینکه مخصوصاً بعضی از آقایان فرمودند ثروت ملی و بعضی دیگر اظهار داشتند ثروت دولتی از دست ما میرود هیچ اینطور نیست –

اولا بنده مبخواهم آقای عمری را که از اشخاص تحصیل کرده هستند تذکر بدهم که یک مشت زمین بایر و بقول خودشان زمین خراب را نمیشود اسمش را ثروت گذاشت و بنده عرض میکنم حتی امروزه در دنیا ملک آباد را هم نمیتوان ثروت اسم گذاشت – شاید علماء ثروت سابقاً که تعریف ثروت را میکردند ملک را آن هم از نقطه نظر عایدی جزو ثروت حساب میکردند آن هم نسبت بمحلی که واقع شده بود در آخرین درجه ممکن بود چنین ملکی را جزو ثروت حساب کرد – ولی بطور کلی امروزه ثروت آن چیزی است که تولید ثروت میکند و اتفاقاً این ملک که بنظر شما ثروت است تولید ضرر میکند – اما اینکه فرمودید از دست میرود – بنده نمیدانم چطور از دست میرود یقین داشته باشید که جائی نمیرود و سر جای خودش هست از این جیبمان در میآید و بجیب دیگر میرود بهر حال جائی نمیرود – خلاصه اینکه تصدیق بفرمائید که دولت روی هم رفته فلاح خوبی نیست – تاجر خوبی نیست – حمل و نقل چی خوبی نیست و همه اینها را در عمل میبینیم و هر روزه هم نمایندگان دولت و آقایان وزراء در معرض


Page 20 missing

قانون

اجازه پرداخت چهار دوازدهم بودجه مصوب ۱۳۰۴ بابت مخارج مملکتی در چهار ماهه آخر ۱۳۰۵

مصوب ۲۹ آذر ماه ۱۳۰۵ شمسی

ماده واحده – وزارت مالیه مجاز است که کلیه مخارج مملکتی را بابت چهارماهه آخر سنه ۱۳۰۵ اعم از حقوق و شهریه و مستمری و مصارف حقوق منتظرین خدمت در حدود چهار دوازدهم و بر طبق مواد بودجه مصوب ۱۳۰۴ کارسازی نماید.

این قانون که مشتمل بر یک ماده است در جلسه ۲۹ آذر ماه یکهزار و سیصدو پنج شمسی بتصویب مجلس شورای ملی رسید

رئیس مجلس شورای ملی

سید محمد تدین