مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۱ اردیبهشت ۱۲۸۹ نشست ۹۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری دوم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری دوم

درگاه انقلاب مشروطه
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دوم


مجلس شورای ملی ۲۱ اردیبهشت ۱۲۸۹ نشست ۹۱

مجلس شورای ملی ۲۱ اردیبهشت ۱۲۸۹ نشست ۹۱

جلسه ۹۱ صورت مشروح مجلس روز شنبه دوم شهر جمادی الاولی ۱۳۲۸

مجلس دو ساعت و نیم قبل از غروب به ریاست آقای ممتاز الدوله نایب رئیس تشکیل شد صورت جلسه روز سه شنبه ۲۹ شهر ربیع الثانی را آقای معاضد الملک قرائت نمود.

نایب رئیس ـ اعتراضی در صورت مجلس است ؟

متین السلطنه ـ اعتراض بزرگ این است که چهار ساعت به غروب مانده اعلان می شود دو ساعت به غروب حاضر می شویم .

نایب رئیس ـ این اعتراض نیست آقایان در موقعی که اعلان می شود باید خود را مکلف بدانند باید حاضر بشوند.

ادیب التجار ـ غرض من این است که همان طوری که چند روز در آن اطاق اسامی غائبین در صورت مجلس نوشته می شد حالا هم خوب است بفرمائید بنویسند در روزنامجات هم بفرمائید درج کنند که حاضر و غائب معلوم باشد ( گفتند صحیح است ).

مؤتمن الملک ـ بنده عرض می کنم خوبست در این خصوص یک قراری بگذاریم اینکه هر وقت یک مذاکره در این باب بشود بگوئیم خیلی خوبست نمی شود اکتفا گردد.

نایب رئیس ـ در چه مسئله .

مؤتمن الملک ـ همین مسئله حاضر و غائب باید یک ترتیبی برای آن داده شود که هر روزه در محظورات نباشیم .

نایب رئیس ـ این مسئله سابقه دارد خاطر آقایان مسبوق است که در سابق صحبت شد و چند روز هم در صورت مجلس اسامی حاضرین و غائبین نوشته می شد بعد بعضی از آقایان اظهار داشتند ه همچین چیزی در نظامنامه داخلی مجلس نیست حالا باز اگر صلاح است که نوشته شود ولی طوری نباشد که ثانیاً آقایان اظهار فرمایند که مخالف نظامنامه داخلی است .

مؤتمن الملک ـ صحیح است ولی باید رعایت نظامنامه داخلی هم بشود که در موقعی که اعلام می شود حاضر باشند.

نایب رئیس ـ حالا ممکن است اگر لازم می دانید پیشنهادی بشود در صورتی که تصویب نمائید یک ماده بر نظامنامه داخلی در این باب افزوده شود که تکلیف من بعد معین باشد.

متین السلطنه ـ چه ضرر دارد بنویسند و داخل مذاکره آن بشویم .

نایب رئیس ـ حالا نمی شود در این مطلب بدون ترتیب داخل مذاکره شد اگر پیشنهادی بشود می رود به کمیسیون و راپورت آن به مجلس آمده مطرح مذاکره می شود.

راپورت کمیسیون استقراضی است خوانده می شود

( راپورت کمیسیون استقراضی را آقای میرزا مرتضی قلیخان قرائت نمود ).

نایب رئیس ـ در کلیات این ابتدا مذاکره می شود.

ارباب کیخسرو ـ چون در این جا نوشته شده است که کمیسیون گرفتن اعانه را صلاح ندانست عقیده بنده هم همین است ولی عرض می کنم تقریباً یازده فقره وجه به اسم اعانه به اداره مباشرت رسیده است از قراری که بنده اطلاع دارم مبلغی هم از گوشه و کنار حاضر است و نمی دانند به کجا بدهند خوب است کمیسیون مخصوصی را برای اینکار معین نمائید که مرکز باشد و وجوه متفرقه نیز در آنجا جمع شود تا تکلیف کلی معین شود و این وجهی که به اداره مباشرت رسیده است علی العجاله بیهوده گذارده نمی شود و عقیده بنده این است که خوب بود وزارت مالیه در این موقع تشریف می داشتند که با حضور ایشان این مطلب مطرح می شد بعضی مطالب که به نظر ایشان می رسید اظهار می داشتند.

نایب رئیس ـ وزیر مالیه الان تشریف خواهند آورد.

شیبانی ـ بنده اساساً این استقراض را تصویب می نمایم و چنانچه خانه خود را حاضرم بفروشم و وجه آن را بدهم و اطلاع دارم که جمع کثیری با کمال میل و شوق حاضرند حتی زنها حاضر شده اند که زینت های خود را فروخته بدهند ولی بدواً برای اینکه به مردم حالی کرده باشیم که این وجه برای رفع احتیاج شما گرفته می شود و موجبات اطمینانی برای آنها فراهم کنیم چون مسئله شرکت عمومی و بانک ملی اذهان مردم را مغشوش کرده است خوبست اولاً از هیئت وزراء بخواهیم که امر آنها را تصفیه کرده و اعلان کنند بعد هر کس با نهایت شوق و طیب خاطر حاضر خواهد بود که آنچه برای او ممکن است در کمال اطمینان بدهد و این را نه این است که فقط از خانواده خودم بگیرم بلکه از ولایات چه کتبی و چه تلگرافی خبر دارم که بعد از تصفیه این کاری که عرض کردم مردم با کمال شوق حاضرند.

نایب رئیس ـ خوبست اولاً در اساس این راپورت صحبت شود که می توانم رأی بگیرم .

محمد هاشم میرزا ـ بنده راجع به اعانه عرض داشتم می خواستم عرض کنم آنکه کمیسیون اعانه را تصویب نکرده است مقصود شاید این باشد که اعانه گرفته شود و الا اگر کسی خودش بخواهد اعانه بدهد کمیسیون آن را رأی نداده است که نگیرند.

حاجی شیخعلی ـ شاهزاده محمد هاشم میرزا فرمودند که اگر خودشان بخواهند اعانه بدهند قبول خواهیم کرد بنده عرض می کنم که باید قبول کرد مثل اینکه در ولایات جمعی حاضر شدند

و اعانه جمع کردند از قبیل زنجان و سایر جاها به مجلس اطلاع دادند بعد که جواب داده شد اعانه گرفته نمی شود آن را پس دادند.

اسدالله میرزا ـ بنده گمان می کردم درکلیات این مطلب هم مذاکره نخواهد شد و تمام تصویب خواهند کرد این ترتیبی است که تمام جراید آن را تصدیق کرده اند و تقریبا مطابق افکار عامه است و عموماً تصدیق می کنند که بهتر از این ترتیبی نیست و دو فقره از مذاکراتی که در آنجا شد راجع به اساس استقراض نبود ولی آقای ارباب در خصوص اعانه چیزی اظهار کرده اند لازم شد پاره توضیحات را عرض کنم . مسئله اعانه را همان طوری که تصویب کرده است بنده خیلی صحیح می دانم و به عقیده شخص خودم هم صحیح نمی دانم برای یک دولتی که دارای همه جور اعتبار است و دارای همه جور ثروت طبیعی است ابداً صلاح نیست اسمی از اعانه ببرد به طوریکه کمیسیون تصویب کرده است انجه که دولت می گیرد با اجل باید پس بدهد مثل ترتیب تجارتی و اینکه گفته شد اگر خودشان بخواهند اعانه بدهند پس می دهیم یا نه بلی کسی را نمی شود مجبور کرد که اعانه بدهد ولی اگر خودش میل کرد بدهد عقیده بنده این است که آن را مثل سایرین داخل سهام استقراض کنیم و مثل سایرین برای آنها سهام بفرستیم برای اینکه هیچ دلیل ندارد که ما پول یکی را اصلاً و فرعاً بدهیم و پول دیگری را مجاناً قبول کنیم و به او چیزی رد نکینم یکی از آقایان در ضمن بیانات خودشان اشاره به این کردند که شرکت عمومی بانک ملی اذهان را مغشوش و مشوب کرده است این مسئله ابداً ربطی به انی استقراض مالیه ندارد در این مسئله استقراض خیلی دقت شده است که همه جور اسباب اطمینان مردم فراهم بیاید اولاً یک مجلس ۷۰ نفری که عجالتاً نیست و اگر انشاءالله بشود یک مجلس ۱۲۰ نفری نظارت خواهند داشت و یک هیئتی مرکب از ۷ یا ۸ نفر متخصص در مالیه را هم ممکن است انتخاب نمایند که برای این کار مراقبت داشته باشند و ممکن است آن منتخبین از وکلا باشند یا خیر ایشان از کسانی که محل اعتماد باشند یا اینکه از اروپا یکی را که بصیرت و اطلاع کامل داشته باشند آورده برای اینکار بگمارند که ترتیب صحیحی بر سهام اصلاً و فرعاً داده شود همه جور دقتها و ملاحظات در کمیسیون شده است که این کار از روی ترتیب صحیحی اداره شود و آن خرابیهائی که در سابقاً شده بود این دفعه تجدید نشود اسباب انزجار عامه شود امیدوارم از توجهات اولیای دولت و ملت که این کار به خوبی اداره شده مثل سابق نشود یک چیزی که مجل اعتراض آقایان باشد نه بود توضیح آن را لازم باشد عرض کنم.

وکیل الرعایا ـ استقراض داخلی را ما بر حسب تکلیفی که خود ملت به ما فرمودند ما هم راضی شدیم و گمان نمی کنم که کسی در اینجا مخالف باشد ولی یک چیزی گفته شد که بنده با وجود اینکه با شاهزاده اسدالله میرزا مخالف نیستم لازم دانستم توضیح بدهم که در اینجا مشرف شدم گفته شد شرکت عمومی و بانک ملی این ها خیلی با هم فرق دارد هیچ کس حق ندارد که نسبت این دو را به هم بدهد آن مسئله شرکت بوده اینجا مسئله استقراض است شرکت نیست و در شرکت عمومی دولت همه جور مساعدت را کرد با ملتش حالا آنها چطور مهربانی کردند باشد به جای خودش تا این که در وقتش عرض کنم اما مسئله بانک ملی بنده عرض می کنم آن کسانی که به بانک ملی پول دادند حق دارند که پولهای خودشان را در ظرف یک هفته بیایند با صدی ۱۲ از من بگیرند و یک اشتباه بزرگی در این جا شده است که لازم است تفصیل آن را عرض کنم و همه خاطرها را متوجه کنم بانک ملی در وقتی که می خواست تشکیل شود قرار شد وجهی که می دهند در تجارتخانه طومانیاس و ارباب جمشید و حاجی محمد اسمعیل بدهند و یک مبلغی هم آوردند و دادند و بعد از یک مدتی که معلوم شد آن امتیازی که به بانک داده شد به کارش نمی خورد و قرار شد یک تجدید نظری بشود گفتند که صاحبان سهام بیایند حق خود را با صدی ۱۲ و ۱۳ گرفتند و بعضی فقط اصل پول را گرفتند و تنزیل قبول نکردند فقط حاجی امین الضرب و ارباب جمشید گرفتند و به بنده گفتند که اعلان کنیدهر کس پولش باقی است بیاید بگیرد و آنچه پیش حاجی محمد اسمعیل است ۱۴۰ تومان است و آنچه پیش ارباب است چهار صد و خورده است بعد که محمد علی میرزا از صاحب قرانیه آمد و گفت من امروز برای پول معطلم و یک چیزی ابد بدهید ما هم اجابت کردیم و مخالفتی نمی کردیم در این چیزها برای اینک البته این هم برای مخارج مملکتی بود و خوشبختانه آن کسانی که در آن مورد پول دادند یکی ظل السلطان بود ۷۰۰۰۰ تومان داد و بنده پولش را دادم و سندش را پس گرفتم و یکی دوتای دیگر که پول آنها را دادند و سندشان را پس گرفتند یکی شیخ خزعل خان بودکه ۱۲ هزار تومان داده بود که کسر مالیات گذاشت و گذشت و آن اشخاصی که به خیال خودشان پول داده بودند گفتند حالا که می خواهید پول ما را بدهید مجلس هم چون مقصودی نداشت قرار گذاشت که از صد تومان کمتر را بگیرید و از آن قبیل ۱۱۰۰۰ تومان مال مرحوم حاج آصف الدوله بودکه پس دادم بعد مجلس مرا مأمور کرد که بروم آنهائی را که نباید قبول کرد رد کنم بنده وقتی که رفتم و رسیدگی کردم آنچه که باید قبول کرد خیلی کم است و تقریباً دیدم باید تمام را پس داد بعد محمد علی میرزا به جای اینکه همراهی کند یا این مطابق میل او نبود یا اینکه به تحریک خودشان بود من نمی دانم همین قدر می دانم که ما شب رفتیم در خانه خود خوابیدیم به امید اینکه فردا بیائیم خدمت کنیم صبح که امدیم جای ما گلوله توپ است و همان صندوقی که اسناد توی آن بود و مال من بود آن را روی توپ گذارده اند و این آقای رئیس که اینجا نشسته است شاهد است که روی توپ گذارده اند و بردند دیگر بانک ملی چه تقصیری دارد عرایض بنده بیشتر از اینها است ولی برای اینکه تصدیع نداده باشیم به همین قدر اکتفا میکنم و عرض میکنم این استقراض دولتی است و آنهائی که واقعا معنی اسلام و اینکه تا انداره وطن فداکاری لازم دارد میدانند در این کار اقدامات فعلی لازم دارد نه قولی و در باب شرکت در بانک هم که قصوری نه بوده است و تامین هم بیش از این نمیشود که دولت داده است و آن اشخاصیکه خود را وطن پرست و اسلام دوست میدانند اینجا موقع امتحان است که فداکاری خود را ظاهر کنند حالا اگر خدای نخواسته قصوری کرده اند خود بدانند.

نایب رئیس ـ این اظهاراتی که آقای وکیل الرعایا کردند اگر چه داخل موضوع نبود از موضوع هم خارج بود ولی برای اینکه اذهان از ترتیب بانک ملی مسبوق باشد خیلی مفید بود حالا خواهش میکنم از آقایان که ملاحظه موافق و مخالف را بنمایند و از موضوع خارج نشوند.

وکیل التجار ـ در اساس این استقراض جای گفتگو نیست ولی بعضی مقدمات اینجا است که در هر استقراضی لازم است مراعات بشود و آن این است که اولاً باید بدانیم چه مقدار وجه لازم داریم یا اینکه ببینید چه قدر محل تادیه دارید که بتوانید در مدت معین آن را مستهلک نمائید البته محل شاید خیلی زیاد باشد ما باید بدانیم که اولاً چه قدر است و حساب آن در دست ما باشد و بدانیم که این وجه در کدام مصرف باید خرج شود و آن مصارف چه قدر است و چه میزان است و چه خطوط است مثلاً راجع به نظام چه قدر لازم است و چه قدر در مقابل آن پول داریم و همین طور در سایر وزارت خانه ها چه قدر محل داریم و چه قدر پول داریم و کسر آن چه قدر است اینها چیزهائی است که مقدامتا باید آنها را بدانیم ولی اساس این استقراض خیلی خوب است لیکن به طوریکه بنده دیده ام و شنیده ام در هر جا که بخواهند استقراض کنند اول وجه استقراضی را معین میکنند که چه قدر باشد بعد مصرف خرج خواهد شد آن وقت اگر اضافه داشتند نگه میدارند که در مصارف لازمه خرج نمایند در این جا هم رعایت این مقدمات لازم است این عقیده بنده است که لازم میدانم و نیز لازم میدانم که وزیر مالیه تشریف بیاورند و در اینجا حاضر باشند که بعضی اطلاعات خودشان را که دارند بگویند و توضیحاتی که لازم است بدهند چون از چیزهائی که داریم که در این مورد دانستن آنها لازم است که در آن موارد کسر نداریم مثل اینکه از برای نظام داریم آن مبلغی را که برای ترتیب سی هزار قشون منظم کفایت کند و به همین قسم سایر جاها و باید بدانیم در آن مواردی که میگویند کسر داریم تا اینکه آن را معین کنیم و همچنین از برای سایر وزارت خانه ها این عقیده شخصی بنده بود و آن چیزی که لازم دانستم عرض کردم حال سایر آقایان هر چه به نظرشان میرسد لابد خواهند فرمود.

اسدالله میرزا ـ بنده منتظر بودم که آقای

وکیل التجار از همه آقایان بیشتر تمجید کنند که مورد قرض خودمان را به اندازه محلی که داریم تصویب کنیم برای اینکه بیشتر از سایر آقایان از ترتیب مسبوق اند عرض میکنم گویا از خاطر ایشان رفته است که چه باعث شد که یک چنین چیزی را پیشنهاد کردند کابینه وزرای دولت جدید یک پروگرامی آوردند و گفتند که یک مبلغی پول لازم است و مجلس هم برای اینکه آن پروگرام را تصویب کرده بود و از برای بعضی مخارج لازمه و اصلاحات فوری تصویب کرد که به شرایط صحیحه که به نظر مجلس میرسد در خارجه استقراض کنند این مسئله معلوم شد چنانچه در جرائد خواندیم و شنیدیم شرایط جانگدازی بود که هر ملتی که خواهان استقلال و ترقی مملکت خود بود ممبکن نبود آن شرایط را بپذیرد و این استقراض را بنماید این بود که ملت آن شرایط را شنیدند و اظهارات کردند که خودمان حاضریم که این وجه را بدهیم و بعد از این اظهارات و فشارهائی که دادند و بعد از اینکه قل از وقت بعضی جاها وجوهات جمع آوری کردند مجلس شورای ملی کمیسیونی انتخاب کرد که آن کمیسیون بنشیند و در این باب تبادل افکار کرده رأی بدهد این بود که کمیسیون هم در این خصوص بعد از ملاحظات و مذاکرات این طوری رأی داد و اما اینکه قبل از وقت بگوئیم چه قدر لازم داریم این یک مسئله ای است خارج از این ترتیب که باید وزیر مالیه یک روزی بیاید و بودجه تمام مملکت را بیاورد آنچه خرج مملکت است در یک طرف بنویسد و آنچه که عایدات دولت است در طف دیگر بنویسند و بعد تعدیل بکنید ببینید چه قدر کسر دارید و اما در باب مصرف این وجه برای بعضی اصلاحات اساسی است که منوط به تصویب مجلس شورای ملی است که بهر مصرف اساسی تصویب نماید خواهد رسید والّا اگر این وجه را جمع بکنند از برای اینکه فردا فلان وزیر بیاید بگوید که فلان قدر وجه لازم است نمیشود این وجه را از برای این قسم از مصارف خرج کرد این برای اطلاعات اساسی است که به تصویب مجلس باید خرج شود.

آقا شیخ ابراهیم زنجانی ـ عرض بنده راجع به اعانه بود این که گفته شد که اگر کسی اعانه بدهد قبول نمیکنیم ممکن است که آن را بگیریم برای معارف صرف کنیم.

کاشف ـ بنده عرض میکنم مطالب را نباید داخل هم کرد مسئله معارف هیچ ربطی به اعانه ندارد کسانی که اعانه میدهند ممکن است همان طور که گفته شد پول آنها مثل سهام استقراضی بپردازند بعد اگر خودشان بخواهند در مصرف معارف صرف کنند مختارند.

نایب رئیس ـ مذاکره در کلیات کافی است معلوم میشود اساساً مخالفی نیست حالا رأی میگیریم برای اینکه داخل شور مواد شویم کسانی که تصویب مینمایند قیام کنند.

(اغلب قیام نمودند و با اکثریت تصویب شد شروع در شور مواد شد.)

در ماده ۱: بعد از مذاکرات زیاد آقای دکتر علی خان پیشنهادی از قرار ذیل نمودند این بنده پیشنهاد میکنم که فقط بعضی از ماده اول حذف شده فقط نوشته شود که به مصرف اصلاحاتی که مجلس شورای ملی تصویب مینماید خواهد رسید در قابل توجه بودن این پیشنهاد اخذ رأی شده با اکثریت رد شد.

نایب رئیس ـ شور در بقیه این لایحه میماند برای جلسه آتیه حالا بعضی از آقایان سئوالاتی از هیئت وزراء دارید. آقای مؤتمن الملک سئوالی داشتید از وزیر فوائد عامه و وزیر مالیه بفرمائید.

مؤتمن الملک ـ بنده از هیئت وزراء به خصوص وزیر مالیه و فوائد عامه سئوالی داشتم راجع به بعضی عوارضاتی که به غیر قانون اخذ میشود چون بنده خوش ندارم که بعضی اراجیف را که میگویند و بی تحقیق اینجا میاروند مطرح مذاکره کنم از این جهت اول از وزیر مالیه و وزیر فواید عامه سئوال میکنم که بعضی عوارضاتی که میگویند از مردم میگیرند صحت دارد یا خیر مثلاً اینکه میگویند پنج هزار از باری ذغال از طرف وزارت فوائد عامه گرفته میشود صحت دارد یا ندارد دیگر اینکه در شمیرانات از قرار تحقیق اداره قپان خیلی تعدی میکند و یک شکایتی از آنجا کتبا برای بنده رسیده است که مینویسد کاغذی قرائت نمود مشعر بر اینکه از آن روزی که داره قپان در شمیرانات دایر شده از تمام اشیائی که حمل و نقل میشود از یک الی چهار بار از تما چیزها مثلاً از تراش درخت رغیت برای سوخت خانه خودت تهیه میکنند باری پنج شاهی گرفته بودند بعد که صاحب بار به اداره عارض شده بود اداره صد دینار آن را رد کرده بود و گفتهه بود باری یک عباسی گرفته شود و این قدر زیاد گرفته است بنده میخواستم از آقایان وزراء سئوال کنم این مطالب صحت دارد یا خیر ور در صورت عدم صحت قانونی است یا غیر قانونی و اگر صحت دارد سئوال میکنم که در این باب برای جلوگیری چه اقدامی شده است چون امروز ما میبینیم بعضی اشخاص هستند بعضی انتشارات را میدهند و مقصود آنها معلوم است و اگر هیچ ماخذی نمیداشت میتوانیم بگوئیم اهمیتی ندارد ولی بدبختانه بعضی از عوارض نبوده است و مجلس برای آنها قانونی وضع کرده که بلدیه از مردم بگیرد حالا صحیح نیست که به مردم بگویند عوارض دیگری هم هست که از شما خواهند گرفت و خواهش میکنم از وزیر مالیه و وزیر فوائد عامه که در این باب جواب بنده را بفرمایند.

وزیر مالیه ـ این اطلاعات را که میفرمائید بنده عرض نمیکنم به کلی بی اساس است انجه که راجع به مسئله ذغال است که وزارت مالیه ابدا اطلاع ندارد و گویا وزارت فوائد عامه هم اطلاعی نداشته باشد به این جهت آن را تکذیب میکنم و اما انجه که راجع به اداره قپان است مسئله قپان یک جیز تازه ای نیست معمول شده باشد از عایدات سابق است نهایت این است که وزارت مالیه برای این که یک ترتیبی در آن بدهد و همچنین برای ادخال اصلاحات در کلیه عایدات مملکت مجبور بوده است که که یک ترتیبی در کلیه آن بدهند بدیهی است ترتیبی که داده میشود بالضروره میبایستی کسانی که خودشان را از بعضی عوارضات استثنا کرده اند مثل سایرین بدهند مسئله قپان یک چیزی بوده است که به طور بی ترتیبی گرفته میشد حالا وزارت مالیه در تهران آن را در تحت ترتیب دراورده است و معلوم است چیزی که در مرکز شروع شد در ولایات هم میبایستی آن نظم و ترتیب مقرر شود این بود که در بعضی ولایات خواستند شروع کنند و از آن جمله در شمیران هم شعبه دایر کردند لیکن در شمیران دیدند که انی مسئله صرف نمیکند و عایدات آن آن قدر نیست که کفاف مخارج آن را نماید این بود که از وزارت مالیه قذغن شده فعلا موقوف باشد.

وزیر فوائد عامه ـ اما در مسئله ذغال بنده خیلی تعجب میکنم که یک چنین چیزی در مجلس اظهاری شود چه طور مجلس قبول میکند که بنده چنین مالیاتی وضع کرده باشم و حکم کرده باشند بگیرند بدون اینکه در مجلس مذاکره شده باشم و از مجلس گذشته باشد و خیلی تعجب میکنم کی این انتشارات را داده است و چه طور شده است که مجلس قبول کرده است.

مؤتمن الملک ـ بنده خیلی خوش وقت شدم از جوای که وزیر فوائد عامه و وزیر مالیه اظهار کردند بنده هم این اراجیف را قبول نکردم اگر قبول کرده بودم استیضاح میکردم نه سئوال عقیده بنده این است وزارت داخله باید از این قبیل انتشارات جلوگیری نماید مثل اینکه به مردم میگویند از شما بعضی مالیاتها خواهند گرفت حتی زنهای شما را میکشند اگر از پانزده من زیادتر شد مالیات میگیرند جلوگیری از این قبیل شایعات از وظایف مجلس شورای ملی خارج است وزارت داخله باید به مردم بفهماند که به هیچ وجه از این قبیل قوانین از مجلس نگذشته است و اینها فقط کارهای مفسدین است که این طور انتشارات را میدهند و مقصود بنده سئوال بود نه اینکه خواسته باشم به هیئت وزراء اعتراض کرده باشم.

معاون وزارت داخله ـ پریروز در کمیسیون داخله از علت کمی ذغال و گرانی مذاکره شد گفتند ذغال فروش ها انتشار دادند که در معادن از بعضی بارها پنج قران و از بعضی یک تومان گرفته میشود این مطلب به کلی بی اصل بود اعلانی در این باب از وزارت داخله شده است که این مطلب به کلی بی اصل است و فردا منتشر میشود.

نایب رئیس ـ آقای حاج فاتح الملک سئوالی داشتید از معاون وزارت داخله در باب کمی نان بفرمائید.

فاتح الملک ـ بنده از معاون وزارت داخله میخواستم سئوال کنم که در باب نان چندی قبل کار نان قدری به صعوبت و سختی افتاد اسدالله میرزا سئوالی کردند و معاون وزارت داخله جوابی دادند تقریبا ایشان را متقاعد کردند که تا غره جمادی الاولی یک قراری میدهند و گندم به قدر کفایت وارد میکنند که امر نان به کلی منظم شود بر عکس این روزها میبینم که امر نان بیشتر از سابق به سختی کشیده و

عرض میکنم ما نباید عادت سابق را داشته باشیم که هر وقت از امر نان سئوال میکردند جواب میگفتند از اقبال بی زوال شهریاری خیلی خوب و فراوان است بنده امروز صبح و بعداز ظهر مخصوصا از دکان نانوائی عبور میکردم دیدم که خیلی سخت شده است و از معاون وزارت داخله سئوال میکنم که آیا به اقداماتی که در سابق گفته بودند شده است و تا اول جمادی الاولی اصلاح خواهد شد و فلان قدر گندم فلان قدر آرد خواهد رسید چه شده است که تا امروز آن اقدامات به جائی نرسیده است و مردم این طور بی تابی و داد و فریاد میکنند.

دبیر الملک(معاون وزارت داخله) ـ مسئله نان یکی از مسائله مهمه این شهر شده است چند روز است مشغول مذاکره هستیم در چند روز قبل که نان کم شد معلوم شد مال به اندازه لزوم برای حمل گندم موجود نبوده است و شروع به کار شدیم و اگر نمایندگان مجترم میخواهند از ترتیب اقدامات وزارت داخله مفصلا مستحضر شوند اجازه بفرمایند دوسیه این کار را بیاورم که معلوم شود در شبانه روز ۲۴ ساعت ۹ ساعت من وزیر داخله وقت خود را صرف این کار مینمائیم چنانچه آقای حاج وکیل الرعایا هم اطلاع دارند و در این باب اقدامات فوق التصور کرده ایم دسته شتر دارد و غیره از ایلات اطراف حرکت داده ایم و بیست دستگاه گاری هم به طرف عراق و قزوین فرستاده ایم و بر حسب خبری که امروز رسیده است از هشت روز قبل تا امروز هزار و پانصد خروار از عراق و سیصد و پنجاه خروار از همدان و دویست و پنجاه خروار از قزوین و زنجان گندم حمل شده است و سوار امنیه هم مخافظ آنها است که به سرعت برسد و اگر نمایندگان محترم صورت واردات این شهر را میداشتند میدانستند که در سابق فقط روزی پانزده الی شانزده بار گندم وارد این شهر میشد او امروز به سیصد الی سیصد و پنجاه رسیده است و بعد هم زیادتر خواهد شد مثل اینکه امروز سیصد و خورده ای وارد شده است و اما این را آقایان بدانند علت اینکه امر نان قدری صعوبت دارد چیست این است که هنوز سر خرمن نرسیده است و ما هم نمیتوانیم اجازه بدهیم نان را خیلی گران بفروشند و مجبوریم به قیمتی که دولت گندم وارد میکند بفروشد و یک علت دیگر این پول است که هم به اندازه کافی موجود نیست که یک دفعه زیادتر خریده و حمل شود.

فاتح الملک ـ اگر نظر مبارک آقایان محترم باشد در چندی قبل معاون وزارت داخله همین جواب که ما را در رفاه خواهند کرد و حالا هم نمیدانم شاید به همین طوری که گندم رسیده است و شاید بعد از این هم برسد ولی عرض میکنم امیدوارم که این اطمینان مثل سابق نباشد و طوری شود که امر نان اصلاح شود.

معاون وزارت داخله ـ عرض کردم اگر خواسته باشند به تفصیل از اقدامات وزارت داخله مسبوق شوند خوب است بفرمایند دوسیه این کار را که تقریبا یک کتاب مفصلی است بیاورم ارائه بدهم لیکن امیدوارم این مسئله نان به سهولت رفع شود و به کلی رفع این اشکلات شود.

نایب رئیس ـ ده دقیقه تنفس است.(مجددا مجلس تشکیل شد.)

نایب رئیس ـ دو فقره کمیسیون فوق العاده بنا بود انتخاب شود یکی کمیسیونی که آقای مؤتمن الملک تقاضا کرده بود و یکی کمیسیونی که بنا بود برای طرح آقای حسن علی خان راجع به مسئولیت وزیر دربار از شعبات انتخاب شود حالا اسامی اعضای این کمیسیون خوانده میشود.

معزز الملک ـ کمیسیونی که آقای مؤتمن الملک تقاضا کرده بودند.

صدیق حضرت - دکتر اسمعیل خان - اسدالله میرزا - تربیت - ذکاءالملک - وکیل الرعایا.

کمیسیونی که برای طرح آقای حسن علی خان راجع به مسئولیت وزیر دربار معین شده.

مؤتمن الملک - حکیم الملک - میرزا محمد صادق طباطبائی - لسان الحکماء - ممتاز الدوله - حسن علی خان.

نایب رئیس ـ خوب است بعد از مجلس آقایان منتخبین جمع شده هیئت رئیسه خودشان را انتخاب نمایند مشغول مذاکره شوند. تلگرافی از شاهزاده دکتر امیر اعظم به عنوان آقای رئیس الوزرا رسیده است قرائت میشود.(قرائت شد.)

نایب رئیس ـ این هم تلگرافی است که از انجمن ولایتی اردبیل رسیده است برای استحضار آقایان خواند میشود.(قرائت شد.۹

دکتر علیخان ـ تا به حال چندین فقره تلگراف از اردوی دولتی اردبیل رسیده است و عرض کردم مجلس باید اظهار تشکر از خدمات و زحمات بختیاریها بکند و تا به حال اظهاری نشده است.

نایب رئیس ـ چرا تشکر شده است مخصوصا برای سردار بهادر تلگراف از طرف مجلس شده است راپورت کمیسیون فوائد عامه راجع به امتیاز صابون سازی قرائت میشود.(آقا مرتضی قلیخان راپورت را قرائت کردند.)

حاجی آقا شیرازی ـ پریروز در کلیات این امتیاز مذاکره شد و ناقص ماند و گمان میکنم خیلی از آقایان هم در این باب پاره ای نظریات داشتند که موقع نشد بیان بفرمایند حتی اینکه مخبر کمیسیون هم فرمودند من مدافعه از کمیسیون نمیکنم و به عقیده بنده باید در کلیات این امتیاز گفتگو گردد که اساساً ببینیم که مسئله انحصار صناعت در مملکت ما مفید است یا خیر هیچ کتاب یا مقاله ثروتی تصدیق نکرده است که یک صنعتی که در مملکت برای جمعی ولو ده نفر مفید باشد میتوان او را اجازه انحصار داده هیچ کس این معنی را تصدیق نمیکند که یک صنعتی که در یک مملکتی رواج دارد و اهالی هزارها امیدواری دارند که بعد از تنظیم ادارات از آنها استفاده کنند این انحصار در آن صلاح حال مملکت باشد این جا که نظر باید کرد یکی جهت ترویج و ترقی تجارت و یکی از جهت ترویج صناعت که رفته رفته صنعت ما به سوی ترقی گام گذاشته است باعث ازدیاد ثروت میشود و انحصار یک صنعتی گمان میکنم از هر دو جلوگیری کند هم جلوی ترقی را بگیرد و هم اینکه اگر کسی بخواهد یک رشته صنعتی در دست بگیرد نتوان بزرگترین دفاعی که امروز در این جا شده این بود که گفته شد یک شخص که میخواهد سرمایه کلی خود را در یک صنعتی به کار ببرد باید یک طوری کرد که از اقدامات و سعی های خود نتیجه بگیرد و خرجی که میکند فائده از سرمایه خودش استفاده کند صاحب یک سرمایه دیگری هم میخواهد از سرمایه خود فایده ببرد چه دلیل دارد که به یک نفر که سرمایه دارد انحصار بدهیم و از هزار نفر دیگر سلب امتیاز کنید و نگذاریم سرمایه را که در یک چیزی به کار میاندازد درجات فائده اش مختلف است از صدی پنج است تا صدی ده تا صدی سی بنده عرض میکنم کسانی که صاحب سرمایه هستند اگر دلشان بخواهد آن درجه اعلای منفعت سرمایه خودشان را که صدی سی است ببرند و جلوگیری کنند از دیگری که میخواهد سرمایه خود را به کار بیندازد و صدی ده یا صدی بیت منفعت ببرند چه دلیلی دارد به ما اجازه میدهد در این مملکت که ما بگوئیم آن شخص صدی سی منفعت ببرد نبرند فقط گفته شد اگر آن امتیاز را به او ندهیم سرمایه خودش را به کار نمی اندازد از سرمایه او استفاده نمیشود بنده عرض میکنم برای چه و از روی چه دلیل هر کسانی که در این مملکت صاحب سرمایه زیاد هستند تمامشان باید اعلا درجه منفعت را جالب باشند و اگر کسی کمتر از او قانع شد او را مانع شویم به علاوه در این امتیاز دو انحصار میبینم یک انحصار مکانی یک انحصار زمانی و در این انحصار بنده درست نمیفهمم که غرض چیست اگر غرض هائی که در این بلادی که نوشته شده است منحصر به اوست غرض هائی که مثلاً در سمنان و دامغان یک کارخانه دیگر احداث بکنند این معلوم است در سمنان کارخانه صابون سازی نخواهد بود یعنی کسی کارخانه صابون سازی در سمنان نخواهد وارد کرد و اگر غرض این است که کارخانه صابون سازی این شخص که مثلاً در تهران است تجارتش را در این بلاد به طور انحصار میکند به این معنی که در این نقاط فقط او حق صابون فروشی دارد نه غیر او که کسی دیگر نمیتواند باشد و کمیسیون هم تصور نمیکنم این را تصدیق کرده باشد با آنکه غرض این است که فقط صابون این کارخانه را در این حدود میخواهد بفروش برساند آن هم صحیح نیست برای آنکه این یک مصارفی کرده و یک کارخانه وارد کرد اگر در این حدود صابون او فروش رفت نمیتواند صابونش را به نقطه دیگر حمل نماید این تصور هم نمیکنم که صحیح باشد پس حاصل این دو انحصار را درست بنده نفهمیدم.

منتصر السلطان ـ پریروز عرضی که در آنجا کردم عقیده شخصی خودم بود ولیکن دفاعی که میکنم از عقیده کمیسیون است در باب اینکه فرمودند امتیاز شخصی مانع ترقیات تجارتی و صناعتی است این طور نیست به جهت این که ما اگر بخواهیم در مملکت ما هه قسم ترقیات مملکتی اول تجارتی و صناعتی حاصل شود باید از اشخاصی که این گونه اقدامات را میکنند همه قسم همراهی کنیم که آنها بتوانند سرمایه خودشان را در کار بیندازند بهترین همراهی عجالتا اطمینانی که به آنها داده میشود و اگر به آنها همراهی نکینم هیچ کس اقدام به آوردن کارخانجات

نمیکند و اگر مثلاً یک نفر کی کارخانه وارد کند و انحصار به او ندهیم ممکن است دیگری هم وارد کند در این صورت شاید در این مملکت از دو کارخانه منفعتی که باید حاصل شود نشود یعنی این سرمایه کلی که صرف آوردن یک کارخانه شده است صدی بیست الی صدی سی باید فایده ببرند از آن این فایده حاصل نشود به علاوه هر دوی آنها از کار میافتند و فقط یکی از آنها برای ما میماند بی فایده پس باید انحصار تا یک مدت در چند محل به صاحب امتیاز اسباب تعطیل این کارخانه و بالاخره از بین رفتن هر دو سرمایه بشود و اینکه فرمودند کسان دیگر هم حق ندارند صابون در این حد بفروشند یا آنکه حق ندارند و اما صاحب امتیاز خودش را میتواند به نقطه دیگری از حدود معینه حمل نماید این بدیهی است هر کس ممکن است که صابون کما فی السابق درست نموده بفروشد و صاحب امتیاز هم حق خواهد داشت که صابون خودش را در تمام مملکت بفروشد این امتیاز مکانی فقط از برای اینکه در این حدود دیگری کارخانه وارد ننماید و اگر فرضا یک کارخانه در آذربایجان باشد میتواند که صابونش را در حدودی که در این امتیاز معین شده امرده به فروش برساند و در خصوص امتیاز زمانی اختیار با مجلس است اگر ۸ سال را زیاد میداند کم نماید والّا در اینکه یک مساعدتی باید به چنین اشخاص بشود شاید محل اختلاف نباشد.

وکیل التجار ـ اولاً میخواستم خاطر مبارک آقایان را متوجه این نکته نمایم که این انحصاری که در این لایحه است امتیاز تجارتی است نه انحصار و امتیاز صناعتی دیگر آنکه میخواستم عرض کنم که در این گونه اقدامات که بعضی میکنند و مبتکر میباشند دولت باید در حق آنها مساعدتی بنماید لیکن چیزی که لازم است دولت هم قدری در این مداقه کند این است که کسی که یک امتیازی در یک محوطه میخواهد ما هم که قرار شد یک انحصار به یک شخص بدهیم باید چند اطمینان به او داشته باشیم اولاً باید دید که این صاحب امتیاز به قدری سرمایه دارد که رفع احتیاج آن اهالی آن محوطه با بنماید که در آنجا این امتیاز دارد یا خیر طوری نباشد که بعد به واسطه نداشتن سرمایه اسباب زحمت شود و برای تجار به قدری که میتواند به اطراف برساند سرمایه دارد یا ندارد و این اول چیزی که در هر شرکتی لازم است که اولت سرمایه آن شرکت باید معلوم باشد دیگر اینکه میدانم صنایع در ایران مبتکر است و همه کس مایل است آن منافع را ببرد پس در این صورت نمیشود همین قسم سر بسته به یک نفر انحصار داد در صورتی هم که یک انحصاری میدهند یک حداقلی معین میکنند که مثلاً درصدی ده یا صدی ۲۰ منفعت و عایدی راجع یه صاحب امتیاز چون منافع این قبیل چیزها میدانیم خیلی است به جهت اینکه میدانیم به واسطه آن ماشین آلات ممکن است پیه را به صورت صابون یا گلها را به صورت عطریات بیاورند و به قیمت های گراف بفروشد در صورتی که خیلی ارزان تمام میشود در صورتی که میزان خودش معین نباشد آن وقت ممکن است آن که از خارجه وارد میکند قدری ارزان کند و متاع این را به کلی میشکند برای اینکه میدانیم آنها به یک منفعت خیلی جزئی هم اکتفا ممکن است بکنند از برای خروج مال التجاره خودشان در صورتی که سرمایه صاحب امتیاز معین میباشد و به یک میزان کمی این اقدام را کرده باشد ممکن است به واسطه کمی سرمایه نتواند جنس خود را به همه جا برساند در آن صورت کارخانجات خارجی جنس خود را ارزان بفروشند و این کارخانه را به طوری بشکنند که مجبور شود در کارخانه را ببندد سرمایه بی فایده بماند پس باید قبل از وقت سرمایه اینها را معین کرد پس بنده لازم میدانم که در اول هر امتیاز دو مسئله معین شود یکی میزان سرمایه یکی هم حد اکثری که او منفعت خواهد برد اگر این مسئله را در امتیازات معین کردیم آن وقت ضرری ندارد که یکی از این قبیل امتیازات به مجلس بیاید و بگذرد ضرری ندارد و تصویب شود و انحصار داده شود.

نایب رئیس ـ به طوری که در صورت مجلس خوانده شد پریروز هم این امتیاز نامه قرائت شد لیکن به واسطه عدم کفایت عده وکلا نتوانستیم در آن رأی بگیریم حالا هم با کمال تاسف عرض میکنم عده کافی نیست برای رأی گرفتن بیرون هم از وکلا نیستند که برای رأی گرفتن حاضر شوند.(بعضی گفتند عده برای مذاکره کافی است.)

حاجی میرزا آقا ـ امشب مذاکره به قدر کفایت شده و موقع اخذ رأی رسیده عده کافی نبود حالا باز شروع به همان مذاکرات شده است.

منتصر السلطان ـ بنده میخواستم مختصری در جواب آقای وکیل التجار عرض کنم که فرمودند باید سرمایه تعیین شده باشد تعیین سرمایه راجع به وزیر فوائد عامه است راجع به مجلس نیست.

ادیب التجار ـ بنده عرض میکنم در قرائت اینگونه لوایح باید وزیر فواید عامه حاضر باشند و در موقع لوزم توضیحات بدهند.

کاشف ـ روز سه شنبه که این لایحه امتیاز نامه در اینجا قرائت میشد ما چون در تلگرافخانه بودیم و حاضر نبودیم پاره ای عرایض که در این خصوص بنده داشتم به این مجلس افتاد لازم است حالا چند کلمه عرض کنم در ایران تا به حال هر کاری شده است از قبیل آوردند یک کارخانه یا تاسیس یک شرکت یا یک بانک چون اساس صحیحی نداشته به آخر نرسیده و اسباب یاس عامه شده است خیلی کارها است که شروع شده و نتیجه نگرفته اند و علتش این بوده که آن تاسیسات یک قانون صحیحی نداشته و در مقابل دولت مسئول نبوده اند و ضامن یکدیگر نبوده اند و بنده در این خصوص خیلی تاکید میکنم که این دفعه که در مملکت یک کاری شروع میشود باید دقت کرد که مثل سابق نشود و اسباب یاس سایرین مجددا فراهم نیاید دیگر آنکه بنده عقیده ام برخلاف انحصار است و انحصار را غلط میدانم به جهت اینکه این راجع به تجارت است و تجارت در همه جای دنیا آزاد است علت ندارد که آزادی را در تجارت از تجار بگیریم دیگر آنکه در این راپورت مینویسند انحصار مکانی و این مسئله خیلی توضیحات لازم دارد لازم است وزیر فوائد عامه خودشان حاضر باشد و توضیحات بدهند و مداخله کنند و دلیل انحصار را بگویند که به چه دلیل تصویب انحصار کرده اند به علاوه تمام این ها در این امتیاز لفظ کمپانی دیده میشود و معلوم نیست اعضای کمپانی کیست و تا چه اندازه میتوانند دولت را مطمئن سازند و اینکه نوشته شده است که تا سه سال از تاریخ این امتیاز اگر کمپانی شروع نکرد این امتیاز ساقط است این مدت هم زیاد است به جهت اینکه سه سال دست و پای مردم را میبندد و بنده سه ماه را هم زیاد میدانم به جهت اینکه این یک مدت زیادی لازم ندارد خصوص حالا که شنیده ام تمام اسباب و لوازم این را خریده حاضر کرده اند و در آخر عرض خود م عرض میکنم که باید طوری دقت شود که اسباب یاس مردم فراهم نشود مثل اینکه شرکت عمومی و بانک ملی خیلی مردم را مایوس کرد.

فاتح الملک ـ بنده بر خلاف بعضی از نمایندگان که میگویند این انحصارات را نباید داد زیرا که تجارت را میگیرد یا دست دیگران را میبندد عرض میکنم مادام که این قبیل مساعدتها نشود کسی نمی آید سرمایه خودش را به فرنگستان فرستاده صرف این کارها نماید علت اینکه تا به حال هم در این مملکت در این قسم کارخانجات نداشته ایم این بوده که اطمینان نداشته اند معلوم است کسی که سرمایه خودش را این کارها میاندازد و به طمع نفع اینکار را میکند و مادام که این انحصار نباشد اطمینانی برای آن شخص نیست که این اقدام را بکند پس اگر میدانید که مدت انحصار زیاد است ممکن است از مدت کار بکاهند والّا یک درجه انحصار لازم است اما اینکه فرمودند سرمایه کارخانه صابون پزی باید معین باشد این بدیهی است از وظیفه وزیر فوائد عامه است که هم بداند چه قدر سرمایه دارند هم بدانند چه اشخاصی هستند اعضای کمپانی اما در خصوص مدت آن را هم ممکن است اصلاح کنند که یک چنین شخصی چنین امتیازی میخواهد با این شرایط هر کس کمتر و سهلتر حاضر استبیاید به او داده میشود اما در خصوص اینکه کمیسیون معین کند به چه قیمت خواهد فروخت این یک چیزی است که با خود کمپانی است به جهت اینکه اگر گران بفروشد مال دیگران حاضر است از آنها بخرند.

وکیل الرعایا ـ بنده اگر یک اشتباهی پیش خودم نبود زحمت این مذاکره را به آقایان نمیدادم من یک تشویش بزرگی دارم و آن این است که اینکه میترسم این امتیاز رد شود میخواهم از آقایان استدعا کنم که قدری توجه بنمایند که هر قدر ممکن است اسباب ازدیاد این قبیل تاسیسات فراهم شود چیزی که در امتیاز زیادی است آن را بزنید و آن انحصار است که به نظر بنده هم زیاد است آن را بزنید و آن انحصار است که به نظر بنده هم زاید می آید اما باید یک قسم مساعدتی کرد اگر پول داشتم میگفتم فلان قدر مساعدت مالیه بکنیم حالا که دولت یک چنین پولی ندارد پس چه قسم مساعدت کنیم میگوئیم یک انحصاری به او داده شود اما این را اهم باید ملاحظه کرد که انحصار چه مضاری دارد انحصار ضرر سیاسی دارد فقط انحصار در یک چیزی است که آن را هم من نمیتوانم بگویم در اینجا پس چه قسم باید به او کمک کرد به نظر بنده وقتی کسی اقدامی

در مملکت کرد که دیگری نکرده است و او مبتکر است آن وقت دولت مالیاتی که از او می خواهد بگیرد نمی گیرد او را ده سال از دادن مالیات معاف می دارد که از این راه به او کمکی کرده باشد حالا آقایان خوبست که فقط شور در کلیات نمایند وقتی که به جزئیات رسیدیم آن انحصار را بر می داریم و به جای آن اگر صلاح می دانید این را بگذارید که در چند سال مالیات ندهد.

اسدالله میرزا ـ دو مسئله بود که به طوریکه لازم بود آقای مخبر کمیسیون توضیح نکردند بنده مجبورم عرض کنم اولاً اظهارات جناب وکیل التجار را تأیید می کنم و تمام آن صحیح است باید سرمایه آن را وزیر فواید عامه معین کنند اما آنچه اظهار شد در عدم انحصار بنده برخلاف آقایان انحصار را لازم می دانم به جهت اینکه حالا تمام صابونهائی که استعمال می شود از قبیل صابون عطری صابون توالت خیلی کم است و اگر استاتستیک تجارتی داشتیم می دانستیم کهچقدر صابون در کلیه ایران مصرف می شود ما در کمیسیون قدری هم داخل درآمد شدیم و حالا نظرم نیست اگر وزیر فواید عامه حاضر بودند توضیحات می دادند علت اینکه بنده انحصار را زماناً و مکاناً لازم می دانم این است که این کارخانه روزی سی من خواهد ساخت از روی این حساب شاید محل استعمال تمام ایران بیش از این نباشد در این صورت اگر ما انحصار ندهیم ممکن است یک نفر دیگر هم یک کارخانه وارد کند در این صورت روزی سی من که از این کارخانه خارج می شود مبدل می شود به روزی ده من و روزی ده من مصارف کارخانه را که مجزی کنند شاید عایدی نداشته باشد بلکه ضرر کند در این صورت به واسطه صابون هائی هم که از خارج وارد می شود بعید نیست به کلی یکی یا هر دو کارخانه بخوابد به جهت اینکه ضرر می کند به این ملاحظه ما انحصار را تجویز کردیم که اسباب یک چنین خسارتی نشود لیکن از برای اینکه در آذربایجان یا فارس و کرمان کسی بخواهد یک کارخانه وارد کند دست و بال آنها را نه بسته باشیم بعضی نقاط را استثنا کردیم و بالاخره عرض می کنم که این مقدار از انحصار را بنده لازم میدانم .

نایب رئیس ـ خیلی ها اجازه خواسته اند و مذاکره کافی است حالا رأی می گیریم در اینکه داخل مباحثه مواد بشویم ( گفتند باید معلوم شود که انحصار هم هست یا خیر).

نایب رئیس ـ پس مذاکره می کنیم.

متین السلطنه ـ در موقعی که پریروز در کلیات این لایحه شور می شد نظر به اینکه بندهغایب بودم تصور می کردم بعضی نکاتی که جالب سلب این امتیاز باشد ذکر خواهد شد و بنده در اینجا از برای انقضا انحصار امروز یک دلیلی که بنده را قانع نماید نشنیدم و تصور می کنم اینکه نمی گذرد این امتیاز به جهت همین کلمه انحصار است واگر این کلمه برداشته شود زود می گذرد چیزی که ما را خیلی می ترساند و تصور می کنم منافی حفظ منافع عامه باشد همین لفظ انحصار است .

مؤتمن الملک ـ بنده گمان میکنم این مسئله خیلی مهم است واگر دو سه روز هم در این مسئله صحبت کنیم شاید وقت خودمان را کم نکرده باشیم برای اینکه این مسئله باید معلوم شود که انحصار با مشروطیت آیا منافات دارد یا خیر گفته شد در اینجا باید تشویق کرد نمی دانم چرا باید تشویق کرد آن شخص صاحب امتیاز را باید تشویق کرد یا تجارت را بنده عقیده ام این است که علاوه بر تشویق اسباب یأس تجار شود قانون انحصار اگر ما بخواهیم این ترتیب را پیش بگیریم اسباب می شود که تجارت در دست یک عده از سرمایه داران باشد بعضی جاها امتیاز می دهند در بعضی مواقع مخصوص به ملاحظه اینکه یک سرمایه بزرگی لازم دارد مثلاً در خط آهن امتیاز می دهند برای اینکه اولاً در یک مسافت کمی بیست کرور سرمایه لازم دارد از برای حفظ یک سرمایه بزرگی نمی شود انحصار را برداشت به جهت اینکه ممکن است پهلوی آن خط خط دیگری بسازد و اسباب ضرر از بین رفتن سرمایه اولی بشود در این صورت انحصار م یدهند اما یک چنین چیزی که در واقع کسب است برای اشخاص اگر بخواهیم این را امتیاز بدهیم می توان گفت درباره آنها ظلم است اگر این مسئله این انحصار راجع به کارخانه قندسازی بود شاید بنده این اعتراض را نمی کردم اما در یک چنین مسئله جزئی نمی توان اجازه داد انحصار داشته باشد بالاخره عرض میکنم که این مسئله تا یک درجه مهم است و باید خوب شکافته شود و تصور م یکنم آقای نایب رئیس هم اجازه خواهند داد که در این مسئله مذاکره بشود و اگر امروز تمام نشد بگذاریم بقیه مذاکرات را به روز دیگر و خود شاهزاده اسدالله میرزا که اصرار در انحصار دارند میدانند که در ممالک متمدنه که امروز انحصاری است شاید فقط در امریکا باشد و میدانند که این هم یکی از نواقص قانون آن مملکت است و آقایان میدانند که این هم یکی از نواقص قانون آن مملکت است و آقایان اطلاع دارند رئیس جمهور سابق آن مملکت(مستر روزولت)خیلی جد داشت که انحصار برداشته شد به جهت اینکه میگفتند مخالف تمدن امریکا است و تصور میکنم آقای اسدالله میرزا میتوانند بنده را ساکت نمایند یعنی نمیتوانند هم ساکت و هم قانع نمایند و بنده به هیچ وجه نمیتوانم انحصار را تصدیق و تصویب کنم و همان طور که گفته شد لازم است وزیر فواید عامه در موقع قرائت این لایحه حاضر باشند و توضیحات لازمه بدهند.

متین السلطنه ـ اظهار فرمودند آقای مؤتمن الملک که دادن این امتیاز یعنی به طور انحصار ممکن است مخالف روح مشروطیت باشد بنده این را قبول نمیکنم به جهت اینکه چنانچه رجوع به اصل ۴۴ قانون اساسی نمائیم میبینیم نوشته است اعطای امتیازات انحصار تجارتی و صنعتی و غیره با مجلس شورای ملی است اگر دادن امتیاز مخالف با روح مشروطیت بود چه طور در قانون اساسی نوشته میشد که به تصویب مجلس شورای ملی است این اصل یک دلیل بزرگی است بر اینکه دادن امتیازات و انحصارات تجارتی مخالف مشروطیت نیست و آن مثلی که آقای مؤتمن الملک زدند به فابریک قند سازی یا راه آهن همان مثل را میزنم از برای هر چیزی که در این مملکت هنوز ساخته نشده و یک نفر مبتکر است که آن کارخانه را وارد نماید لیکن اگر راجع باشد آن انحصار به کی صنعتی که در این مملکت ساخته بنده و جماعتی هم از آن نان میخورند و دادن آن انحصار سبب میشود که آنها از نان خوردن میافتند در این صورت بنده این قسم انحصار را غلط میدانم لیکن در صورتی که کسی کارخانه ماهوت باقی یا چیت سازی یا غیره آنها را وارد کند و انحصار بخواهد باید به او داده شود این را هم باید ملاحظه کرد که هر قدر ما عجالتا از این قسم امتیازات بدهیم که در مملکت ما ساخته میشود برای ما نافع است لیکن صابون سازی چیزی نیست که در ایران ساخته شود و معلوم است به اینکه در این جا یک کارخانه نیست خیلی از صابونها از قبیل صابون عطری و صابون توالت و غیره از فرنگ وارد میشود در صورتی که یک کارخانه وارد شود که رفع این قبیل احتیاجات را بنماید البته صرف خواهد کرد و اینکه بعضی فرمودند که سرمایه این اشخص با این کمپانی باید معین و معلوم باشد بنده عرض میکنم هیچ وظیفه ما نیست که داخل این جزئیات بشویم به جهت اینکه سرمایه او در ضمن همین ماده که میگوید چنانچه در ضمن مدت یک سال شروع به کار نکرد این امتیاز ساقط خواهد بود ثابت میکند که این آن قدر سرمایه خواهد داست که در این مدت شروع نماید به علاوه میگویند که قیمت فروش را معین نمایند یعنی بعضی جاها حد اکثری را که منفعت خواهد برداشت معین کند که گران تر نفروشد بنده تصور میکنم این اظهارت به کلی بی موقع است معلوم است در صورتی که گران فروخت و مال دیگران ارزان است بخرند لیکن در آخر عرضم باز عرض میکنم آنچه میگویند راجع به مسئله انحصار که مخالف با مشروطیت است مخالفت با مشروطیت ندارد فقط چیزی که مانع است ما را از تصویب آن این است که صابون سازی در ایران هست و اسباب میشودکه نان آنها از دستشان میرود.

حاجی آقا شیرازی ـ بنده مجبورم تا آخرین درجه امکان مدافعه کنم در خصوص این انحصار آقای مؤتمن الملک هم فرمودند که منافی با روج مشروطیت است و بنده میبینم هر دلیلی که برای انحصار ذکر کرده اند فقط تشویق است که میگویند اگر انحصار داده نشود این قبیل کارخانجات در مملکت نخواهد آمد بنده عرض میکنم اول باید دانست که چه باعث بود که سابق بر این این قبیل کارخانجات وارد نمیشد علت این بود که مردم تامین نداشتند از اینکه سرمایه خودشانرا ابراز نمایند وقتی که مردم اطمینان پیدا کردند آن وقت همه قسم وارد میکنند بنده در شیراز خودم دیدم که یک شرکتی در آنجا بود اغلب هم میدانند حکام آمدند جلوگیری کردند و اگر قوه سرماه آن کمپانی نبود رفع زحمت حکام از آن نمیشد باری بزرگترین تشویقی که لازم است از صاحبان سرمایه بشود همان تامین است که به آنها داده شود به هر قسم که میخواهند سرمایه خود را به کار انداخته ابراز نمایند پس تشویق انحصار نیست تامین است و اینکه گفته میشود اگر انحصار داده نشود دیگری ممکن است کارخانه وارد کنند و اسباب ضرر و از بین رفتن سرمایه هر دو شود بنده این را نمیفهمم به جهت اینکه معلوم است آن صاحب سرمایه قبل از آوردن یک کارخانه لابد تحقیق میکند که وارد کردن این کارخانه به حال او نافع است یا مضر است پس از اینکه دید نافع است وارد میکند اما جهت ندارد جلوی نفع دیگری را

بگیریم و در صورتی که نافع ندید البته خودش اقدام به ضرر خودش نخواهد کرد و اینکه آقای مؤتمن الملک فرمودند در امریکا هم انحصار یکی از نواقص قانون انجاست واقعا همین طور است ما هم اینجا غرض شخصی با کسی نداریم و همین قسم که کرده شد ممکن است دولت مساعدت به این قسم نماید که چند سال از آنها مالیات نگیرد و به آزادی تجارت ضرر وارد نیاوریم و ما میگوئیم اساساً انحصار تجارتی منافی با روح مشروطیت و آزادی است و بنده به نام آزادی تجارت به کلمه انحصار اعتراض میکنم.

منتصر السلطان ـ آقای مؤتمن الملک دلیلی ذکر کردند که ما انحصار را فقط به کارخانه قند سازی و راه آهن مثلاً میتوانیم بدهیم که سرمایه زیاد لازم دارد به جهت اینکه چه عیب دارد که همین قسم ملاحظه حفظ منافع فرد فرد را هم بنمائید و انحصار را تجویز کنید که سرمایه های جزء هم محفوظ مانده به علاوه این قبیل کارخانجات زیاد وارد شود و همین قسم در بعضی آنکه استثنا شده است ممکن است آن وقت دیگران ممکن است که وارد نمایند و جلوی آزادی تجارت را هم نگرفته باشیم.

اسدالله میرزا ـ همین طوری که آقای مؤتمن الملک و آقای حاجی آقای گفتند که مخالف مشروطیت است بنده این را مخالفم و عرض مبکنم که ما هیچ قسم تایید نمیکنیم تجارت را حتی کسی که ماشین اسباب صابون سازی را آورده و در باطوم است و معلم آلمانی هم اجیر کرده حالا نمیخواهند وارد کنند و اینکه اینجا اشاره شد که صابون در اینجا کم مصرف میشود این طور نیست در مملکت ایران صابون از همه چیز زیادتر مصرف میشود و صابون کثرت استعمالش ثابت میکند تمدن یک مملکتی را و این هم مسلم است که هر قدر ترقی کند صابون سازی این مملکت تصور نمیکنم در این چند ساله به طوری ترقی کند که به صابون پیرس انگلیسی برسد پس لازم است که از حالا به هر قسم است ولو با دادن انحصار تشویق کنیم که وارد کنند این قبیل کارخانجات را آن وقت به واسطه اینکه در ایران صابون سازی ارزان تمام میشود از واردات ما خواهد کاست به جهت اینکه مردم طالب ارزانی هستند بنده بهخوبی یاد دارم در ده سال قبل صحافی خوب در ایران نبود فاروس که آمد و اسباب صحافی فاروس ترقی دارد یک اسباب مختصری وارد کرد و یک اندازه صحافی خودش را تکمیل کرد حالا مردم میروند پیش فاروس از برای جلد یک کتاب فاروس میگوید چهار هزار آن صحاف میگوید دو هزار میگیرم به او میدهند و وقتی که به او انحصار دادیم اولاً وارد میکند ثانیاً حس رقابت بین تجارت خارجه با این کارخانه هم در ارزانی هم در خوبی جنس پیدا میشود این جنس ترقی خواهد کرد.

رئیس ـ خیلی از آقایان اجازه خواسته اند که چون جلسه خصوصی امشب داریم میگذاریم به جلسه آتیه یک سئوالی حاجی شیخ علی از معاون وزارت داخله دارند.

حاجی شیخ علی ـ البته خاطر وزارت داخله هم مسبوق است که تلگرافات عدیده از تجار خراسان و غیره رسیده است در جراید هم درج کرده اند که بعضی از سارقین فارس به طرف طبس و ترشیز حرکت کرده و در آن حدود خیلی اغتشاش کرده اند به این جهت مال التجاره در طبس مانده و اسبابا تعطیل امور تجارت شده است و خیلی از این بابت نگران هستند اهالی آیا در این خصوص وزارت داخله اقدامات کرده اند یا خیر و این اقداماتی هم که بنده سئوال میکنم نه آن اقدامات سابق را بیان میکنم که فقط به لفظ اکتفا میشد.

دبیر الملک (معاون وزارت داخله) ـ سارقین فارس چندی است که طغیان کرده اند و از راه کویر و پشت یزد به طبس رفته اند یکدسته قشون از یزد به تعاقب آنها فرستاده شده به علاوه به شوکت الملک هم تلگراف شد که یک دسته سورا چریک برداشته به عقب آنها بروند سردار جنگ هم سرحدات یزد قشون گذاشته که جلوگیری از آنها بنماید همین قسم حکومت کرمانشاه صد سوار در سر راه آنها گذاشته که از آن طرف هم جلوگیری نمایند امیداوریم با این اقدامات رفع زحمت آنها بشود.

نایب رئیس ـ موضوع جلسه آتیه شور در راپورت کمیسیون استقراض شور در امتیاز صابون سازی شور در بودجه مجلس حالا مجلس خصوصی داریم.(در این موقع مجلس علنی مبدل به مجلس خصوصی گردید و مجلس علنی ختم شد.)