سخنان پرزیدنت ریچارد نیکسون در میهمانی شام کاخ سعدآباد در پاسخ به بیانات شاهنشاه آریامهر ۹ خرداد ماه ۱۳۵۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
دیدار رسمی سران دیگر کشورها از ایران/سال ۱۳۵۱ خورشیدی درگاه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

سفرهای رسمی محمدرضا شاه پهلوی

دیدار رسمی سران دیگر کشورها از ایران


سخنان پرزیدنت ریچارد نیکسون در میهمانی شام کاخ سعدآباد در پاسخ به بیانات شاهنشاه آریامهر ۹ خرداد ماه ۱۳۵۱

اعلیحضرت شاهنشاه
علیاحضرت شهبانو
میهمانان عالی قدر
نخست اجازه بدهید از جانب بانو نیکسون و خودم و همراهانم برای کلمات مهرآمیزی که شاهنشاه بیان فرمودند و هم چنین میهمان نوازی گرمی که از ما به عمل آمده است سپاسگزاری کنم، اکنون که میهمان نوازی گفته شد به ویژه می‌خواهم از پیشباز گرمی که هنگان ورود به تهران از ما انجام یافت سپاسگزاری کنم. این استقبال خاطره‌ای در ذهن ما از این رویداد تاریخی به جای نهاده که تا پایان عمر ما پایدار خواهد بود و بدین لحاظ ما بی نهایت سپاسگزاریم. از روزگاران قدیم کشور شما به سبب میهمان نوازی شکوهمندش شهرت داشته است و بدیهی است که ما امشب این فرصت را داشته‌ایم که درک کنیم چرا شهرت میهمان نوازی ایرانیان جهان گیر شده است. برای من همیشه بازدید از ایران سبب سرافرازی بوده است ولی این بار به ویژه خوشوقتی من از این تاریخ ایران که شما دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی خود را جشن گرفته‌اید به این کشور سفر می‌کنم. من اکنون به این واقعیت می‌اندیشم که ایالات متخده تا چهار سال دیگر دویستمین سالروز خود را جشن می‌گیرد و طبیعی است که من این دویست سال را با تاریخ دو هزار و پانصد ساله ایران مقایسه می‌کنم. در این مقایسه بی تردید ما به این فکر می‌افتیم که کشور ما به شما دین زیادی دارد، هم چنان که شما با مهربانی از دینی که ممکن است به ما داشته باشید گفتید. ما به شما دین زیادی داریم نه تنها به خاطر ده هزار و پانصد سال تاریخ بلکه به خاطر تاریخی که ممکن است به شش هزار سال پیش برگردد و حال که ما در این اتاق و از میان این جمع درباره آنچه که هنوز هم آن را دنیای نو می‌خوانند صحبت می‌کنیم، شایسته است که از میراث پر شکوه دنیای قدیم سپاسگزاری کنیم و به آن احترام بگزاریم، دنیایی که پلی میان گذشته‌ها و آنچه که جدید است به شمار می‌رود.
به طوری که همه شما می‌دانید پس از سفر به شوروی، ایران نخستین کشوری است که ما در آن توقف کرده‌ایم. شاهنشاه به سفر ما به شوروی اشاره فرمودند و شایسته می‌دانم که درباره این سفر و معنی و مفهومی که برای ما و تمام ملل جهان دارد صحبت کنم. پیش از می‌خواهم به این نکته اشاره کنم که من چه در زمانی که معاون رییس جمهوری بودم و چه در زمانی که سمت دولتی نداشتم و سپس که پرزیدنت آمریکا شدم این فرصت را داشته‌ام که از بیش از هفتاد کشور دیدن کنم. من با روسای کشورها و روسای دولت‌های کشورها دیدار کرده‌ام و می‌پندارم همه شما در این جمع بدانید که در ارزیابی سران کشورها و روسای دولت‌ها اعلیحضرت شاهنشاه شخصیتی هستند که نه تنها نسبت به مسایل میان دو کشور ما که خوشبختانه همواره نسبتا کوچک بوده تفاهم دارند، بلکه گذشته از آن تفاهمی ژرف نسبت به عصری که در آن زندگی می‌کنند و مسایل بین المللی دارند. هوش و خردمندی شاهنشاه بی اندازه ارزشمند است و به همین روی بود که هنگام بازدید من از شوروی، فراخوان مهرآمیز شاهنشاه پیش آمد که از ایران دیدن کنم از فرصت استقبال کردم و به ایران آمدم تا با شاهنشاه مشورت نمایم و از خرد و فرزانگی ایشان در خصوص سیاست آینده ایالات متحده امریکا برخوردار شوم.
اکنون به جستار بازدید از شوروی بر می‌گردم. در برگزاری کنفرانس سران آمریکا و شوروی به هیچ روی قصد و نیت آن نبوده است که دنیا را به مناطق نفوذ خود تقسیم کنند. تا آنجا که به ما مربوط است و این نکته را از دیدگاه سیاست گذشته و حال و نیز سیاست آینده آمریکا باید بگویم که برای ما به عنوان یک کشور بزرگ و نیرومند این یک امر حیاتی است که خواستار روابط حسنه با همه کشورهای جهان باشیم. ما هم چنین به این نکته نیز واقف هستیم که وقتی باب گفتگو را با کشوری که با آن گفتگو نداشتیم، باز می‌کنیم، منظورم سفر به چین است و یا کشوری که از جنگ جهانی دوم تا کنون، روش دشمنانه‌ای نسبت به آمریکا داشته است وارد گفتگو می‌شویم و امیدواریم که این گفتگوها به روابط حسنه بیانجامد، این واقعیت اساسی را که مربوط به زندگی بین المللی است از نظر دور نداشته‌ایم که برای ما حیاتی است که سیاست خود را بر اساس اتحادها و دوستی‌هایی بنا کنیم که در گذشته داشته‌ایم، در زمان حال داریم و امیدواریم که در آینده نیز داشته باشیم. این یکی از اموری است که این دیدار نشانه آن است.
ما افتخار می‌کنیم که ایران دوست آمریکاست. هم چنان که دوست ایران است ما افتخار می‌کنیم که میان ما پیوستگی‌هایی وجود دارد، پیوستگی‌هایی که با قرارداد رسمیت یافته است. باید این نکته را نیز برای شما روشن سازم که پیوستگی‌هایی که به وسیله قراردادها بوجود آمده با پیوستگی‌هایی از راه تفاهم ژرف دوستی شخصی و احترام متقابل رهبران کشورهای مربوط نسبت یه یکدیگر پدید می‌آید، از دیدگاه اهمیت قابل مقایسه نیست. من برای دوستی شاهنشاه ایران که در درازای این همه سال افتخار آن را داشته‌ام، ارزش بسیار قایلم و بدین باورم که همه پرزیدنت‌های آمریکا برای دوستی که با رهبران کشور شما داشته‌اند، ارزش زیاد قایل بوده‌اند. ما به روابط رسمی که با دولت ایران داشته‌ایم افتخار می‌کنیم.
روابطی که روی کاغذ آمده و گاه به آن قرارداد و گاه موافقتنامه می‌گویند اما آنچه اهمیت بیشتر دارد، روابطی است که از حدود قراردادها فراتر رفته و آن روابط شخصی ما است که نمونه بارز آن را شما در میهمانی با شکوه امشب می‌بینید و ما امیدواریم که این خصوصیبت همواره بر مناسبات دو کشور ما حکمفرما باشد، من می‌خواهم سخنانم را به طور غیر رسمی با گفتن احساسی که به من دست داد پایان دهم. امروز روز باشکوهی بود و اطمینان دارم که شما همیشه آن را به یاد خواهید داشت. آسمان آبی بود، ما کوه‌ها را از دور می‌دیدیم، هوا خوب بود، گویی همه چیز از هر جهت آماده شده بود و بعد هنگامی که ما از فرودگاه راه افتادیم از حومه گذشتیم و بالاخره وارد شهر شدیم، مردم را در خیابان‌ها دیدیم. ما از حالت قیافه‌های آنها فهمیدیم که کسی به آنها دستور نداده بود به پیشباز ما بیاند، چون می‌شود مردم را به زور به خیابان‌ها کشید اما نمی‌توان آنها را مجبور به لبخند کرد و به آنها دستور داد که دست تکان دهند و به ویژه چنین دستورهایی را نمی‌توان به بچه‌ها داد. این حالت باید از دل مردم برخیزد، هم چنان که آنها از صمیم قلب به پیشباز ما آمده بودند و ما آنها را دیدیم، نه صدها، نه هزارها بلکه ده‌ها هزار دختر و پسر که می‌خندیدند و دست تکان می‌دادند. ما هم چنین پرچم‌های ایران و آمریکا را در کنار هم دیدیم و من اطمینان دارم که با دیدن آنها همان فکری که به ذهن من رسید از خاطر شاهنشاه نیز گذشته است، یعنی که نسبت به این مردم است که ما تعهد داریم، ما در مقابل آینده آنها مسول و متعهد هستیم.
آنچه ما در دیدارهای یک هفته گذشته انجام داده‌ایم تنها آغاز کار بوده است. ما شاید شالوده آینده بهتر را میان دو کشور بزرگ ریخته باشیم و شاید شالوده صلح را برای تمام ملل دنیا ریخته باشیم و دیدارهای ما در اینجا نیز به ساختمان همان شالوده‌ای که گفتم کمک می‌کند. شالوده پیشرفت‌های بیشتر بر اساس مناسبات حسنه‌ای که میان دو کشور بزرگ وجود دارد، پیشرفت‌هایی که نه تنها به سود ما بلکه به سود نسلی که ما را به رهبری کشورهایمان رسانیده است و نسل‌های آینده تمام خواهد شد.
ما به این رهبری افتخار می‌کنیم. به مردم و میراث خود افتخار می‌کنیم. میراث شما که دو هزار و پانصر سال سابقه دارد و از آن ما خیلی جوانتر است، اما ما در عین حال که به این میراث و به کشور خود افتخار می‌کنیم به خوبی می‌دانیم که مسولیت ما آن است که چیزهای خوب گذشته را نگاه داریم و در هم زمان بنای آینده را بریزیم. من وقتی که به اقدامات شاهنشاه می‌نگرم کارهایی که اعلیحضرت برای کشور خود کرده‌اند و اقدامات ترقی خواهانه‌ای که انجام داده‌اند از اصلاحات ارضی گرفته تا آموزش و پرورش و بسیاری زمینه‌های دیگر به این نتیجه می‌رسم که اعلیحضرت شاهنشاه درست است که به گذشته‌های پر افتخار ایران توجه دارند، اما افکارشان متوجه آینده کودکانی که ما امروز در خیابان‌های تهران دیدیم و بنابراین امشب می‌خواهم سخنان خود را بدین گونه پایان دهم که در روزهای آینده بسیارند کسانی که کوشش خواهند کرد گفتگوهای سران کشورها را ارزیابی کنند.
مذاکراتی که ما در پکن داشتیم که میان رهبران پرجمعیت‌ترین کشور دنیا و مرفه‌ترین کشور جهان برای نخستین بار در بیست سال گذشته انجام یافت و سپس گفتگوهای مسکو که در آن سران دو کشور که نیرومندترین کشورهای جهان هستند به گفتگو پرداختند و موافقتنامه‌های بسیار مهمی را دستینه کردند که نه تنها به روابط حسنه میان این دو کشور بلکه به صلح جهان کمک خواهد کرد هنگامی که کارشناسان این گفتگوهای سران را ارزیابی می‌کنند، بگذارید این نکته را به خاطر داشته باشند یعنی فکری که برای شاهنشاه بسیار گرامی است، هم چنان که برای من عزیز است که ما به عنوان رهبران کشورهای خود تلاش خود را می‌کنیم، گاهی نیز اشتباه می‌کنیم، اما امیدهای ما افکار ما و رویاهای ما برای بچه‌های خودمان بلکه بچه‌های کشورمان و کودکان سراسر دنیا، امید و آرزوی ما آن است که این بچه‌ها دنیای توام با صلح و مرفه تر و دوستانه تر داشته باشند و در مدت زمان کوتاهی که هر یک از ماها عهده‌دار این سمت‌ها هستیم چنانچه به هدفی که گفتم، کمک کرده باشیم، هر آنچه انجام داده‌ایم دارای ارزش خواهد بود و با توجه به این روحیه است که من می‌خواهم ادامه دوستی دو ملت بزرگ ایران و آمریکا را آرزو کنم که دوستی آنها چنانچه شاهنشاه فرمودند سابقه‌ای دیرینه دارد. من هم چنین موفقیت رهبری شاهنشاه و شهبانوی ایران را که در این رهبری سهیم هستند آرزو می‌کنم.
باز پروانه می‌خواهم چند کلمه را نیز بیافزایم که در سال ۱۹۵۳ [برابر با ۱۳۳۲ خورشیدی] ژنرال آیزنهاور که یمی از دوستان بزرگ ایران بود و پیش از من آخرین پرزیدنت آمریکا بود که سرافرازی شرکت در میهمانی مانند میهمانی امشب را یافته بود، می‌گفت که از سیاست چیز زیادی نمی‌داند، البته می‌دانید که این سخن بزرگترین اغراق قرن است زیرا او کسی بود که پیروزی‌های سیاسی بزرگی داشت هنگامی که به ریاست جمهوری رسید، روزی ما با رهبران دمکرات‌ها و جمهوری خواهان دیدار داشتیم. آیزنهاور که بسیار خوب در باره مردها و زنان قضاوت می‌کرد و به طوری که می‌دانید قدرت رهبری فوق العاده‌ای داشت، این نکته جالب را گفت « من در ارزیابی رهبران سیاسی دچار اشکال می‌شوم چون شما نمی‌توانید آنها را با معیارهای کلی ارزیابی کنید پاره‌ای از آنها بسیار هوشمندند، برخی کند ذهن به نظر می‌رسند، بعضی‌ها خیلی خوب صحبت می‌کنند و برخی دیگر نمی‌توانند به خوبی منظورهای خود را بیان کنند، تنها چیزی که به نظر من رهبران سیاسی موفق در آن مشترکند، آن است که توانسته‌اند با زن‌های شایسته‌ای ازدواج کنند.
اکنون پروانه بدهید که تندرستی و پیروزی شاهنشاه و شهبانوی محبوب ایران را که همواره در کنار شاهنشاه بوده‌اند، هم چنان که همسر من همیشه به من در روزهای سختی و هم چنین در هنگام موفقیت و کامیابی به من کمک کرده است.
برای مردم ایران خوشبختی و رفاه بیشتر آرزومندم.