عطار (غزلیات)/هر زمان عشق تو در کارم کشد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (هر زمان عشق تو در کارم کشد) از عطار |
' |
هر زمان عشق تو در کارم کشد | وز در مسجد به خمارم کشد | |
چون مرا در بند بیند از خودی | در میان بند زنارم کشد | |
دردییی بر جان من ریزد ز درد | پس به مستی سوی بازارم کشد | |
گر ز من بد مستییی بیند دمی | گرد شهر اندر نگونسارم کشد | |
ور ز عشق او بگویم نکتهای | از سیاست بر سر دارم کشد | |
چون نماند از وجودم ذرهای | بار دیگر بر سر کارم کشد | |
گه به زحمتگاه اغیارم برد | گه به خلوتگاه اسرارم کشد | |
چون به غایت مست گردم زان شراب | در کشاکش پیش عطارم کشد |