عطار (غزلیات)/نگارم دوش شوریده درآمد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (نگارم دوش شوریده درآمد) از عطار |
' |
نگارم دوش شوریده درآمد | چو زلف خود بشولیده درآمد | |
عجایب بین که نور آفتابم | به شب از روزن دیده درآمد | |
چو زلفش دید دل بگریخت ناگه | نهان از راه دزدیده درآمد | |
میان دربست از زنار زلفش | به ترسایی نترسیده درآمد | |
چو شیخی خرقه پوشیده برون شد | چو رندی درد نوشیده درآمد | |
ردای زهد در صحرا بینداخت | لباس کفر پوشیده درآمد | |
به دل گفتم چبودت گفت ناگه | تفی از جان شوریده درآمد | |
مرا از من رهانید و به انصاف | فتوحی بس پسندیده درآمد | |
جهان عطار را داد و برون شد | چو بیرون شد جهان دیده درآمد |