عطار (غزلیات)/رفتم به زیر پرده و بیرون نیامدم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (رفتم به زیر پرده و بیرون نیامدم) از عطار |
' |
رفتم به زیر پرده و بیرون نیامدم | تا صید پردهبازی گردون نیامدم | |
چون قطب ساکن آمدم اندر مقام فقر | هر لحظه همچو چرخ دگرگون نیامدم | |
بنهادهام قدم به حرمگاه فقر در | تا هرچه بود از همه بیرون نیامدم | |
زر همچو گل ز صره از آن ریختم به خاک | تا همچو غنچه با دل پر خون نیامدم | |
از اهل روزگار به معیار امتحان | کم نیستم به هیچ، گر افزون نیامدم | |
همچون مگس به ریزهی کس ننگریستم | هر چند چون همای همایون نیامدم | |
منت خدای را که اگر بود و گر نبود | در زیر بار منت هر دون نیامدم | |
هر بی خبر برون درست از وجود من | آخر من از عدم به شبیخون نیامدم | |
عطار پر به سوی فلک همچو جبرئیل | راه زمین مرو که چو قارون نیامدم |