عطار (غزلیات)/ذوق وصلت به هیچ جان نرسد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (ذوق وصلت به هیچ جان نرسد) از عطار |
' |
ذوق وصلت به هیچ جان نرسد | شرح رویت به هر زبان نرسد | |
سر زلفت به دست چون آرم | دست موری به آسمان نرسد | |
با سر زلفت تو دو عالم را | سر یک موی امتحان نرسد | |
نرسد بوی زلف تو به دلم | تا که کار دلم به جان نرسد | |
ماه خواهد که چون رخ تو بود | عمرها گردد و بدان نرسد | |
پیش خطت که رایج است به خون | هیچکس را خط امان نرسد | |
تا قیامت چو طوطی خط تو | هیچ طوطی شکرفشان نرسد | |
عقل را زاب زندگانی تو | تا نمیرد ز خود نشان نرسد | |
گرچه کس نیست چو تو موی میان | هر دو کونت فرا میان نرسد | |
کاروان تواند خلق و ز تو | بیش گردی به کاروان نرسد | |
برسد صد هزار باره جهان | که نظیر تو در جهان نرسد | |
وصل تو چون به جان نمییابند | به چو من کس به رایگان نرسد | |
آتش عشق تو چو شعله زند | هیچ کس را از او امان نرسد | |
تا ابد دل ز سود برگیرد | هر که را در رهت زیان نرسد | |
کردهام دل کباب و اشک شراب | که مرا چون تو میهمان نرسد | |
آن زمان کت به جان بخواهم جست | برسد جان و آن زمان نرسد | |
تا که عطار را بیان تو هست | هیچ گوینده را بیان نرسد |