عطار (غزلیات)/درج یاقوت درفشان کردی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (درج یاقوت درفشان کردی) از عطار |
' |
درج یاقوت درفشان کردی | دیو بودی و قصد جان کردی | |
شکری خواستم از لعل لبت | هر دو لب را شکرستان کردی | |
گفتم این لحظه یافتم شکری | روی از آستین نهان کردی | |
وا گرفتی ز بیدلی شکری | با چنین لب چرا چنان کردی | |
از سبک روحی تو این نسزد | گر تو بر خشم سر گران کردی | |
عشوه دادی مرا در اول کار | دلم از وصل شادمان کردی | |
آخر کار چون ز دست شدم | چشمم از هجر خونفشان کردی | |
ریختی تیر غمزه بر رویم | تا مرا پشت چون کمان کردی | |
چون دلم پیش خود هدف دیدی | دل من بد بتر از آن کردی | |
آن چه کردی ز جور با عطار | شیوهی دور آسمان کردی |