عطار (غزلیات)/ای روی تو شمع تاج داران
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (ای روی تو شمع تاج داران) از عطار |
' |
ای روی تو شمع تاج داران | زلف تو طلسم بیقراران | |
اعجوبهی زلف خرده کارت | اغلوطهی ده بزرگواران | |
از عکس جمال جان فزایت | خورشید و قمر ز شرمساران | |
در پیش رخت پیاده گشته | از بهر سجود شهسواران | |
چون تو به کمال رخ نمایی | ناقص گردند اختیاران | |
یک ذره غم تو خوشتر آید | از نقد حضور غمگساران | |
بیکاره بماندهاند جمله | در شیوهی تو شگرف کاران | |
در راه تو نام و ننگ بازند | از ننگ وجود نامداران | |
از نرگس توست نیست از می | مخموری چشم پر خماران | |
گر جان به طلسم زلف بردی | بر جان نکنند تیرباران | |
تو دشمن جان دوستانی | با تو چه کنند دوستداران | |
اندک سوی من نگر اگرچه | بسیار شدند خواستاران | |
تا چند ز گوهر وصالت | نومید شوند امیدواران | |
در ده می صاف وصل یکبار | تا باز رهند دردخواران | |
عطار ز یک گل وصالت | بلبل گردد به نوبهاران |