عطار (غزلیات)/اگر عشقت به جای جان ندارم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (اگر عشقت به جای جان ندارم) از عطار |
' |
اگر عشقت به جای جان ندارم | به زلف کافرت ایمان ندارم | |
چو گفتی ننگ میداری ز عشقم | که من معشوق اینم کان ندارم | |
اگر جانم بخواهد شد ز عشقت | غم عشق تورا فرمان ندارم | |
تو گفتی رو مکن در من نگاهی | که خوبی دارم و پیمان ندارم | |
من سرگشته چون فرمان نبردم | از آن بر نیک و بد فرمان ندارم | |
چو خود کردم به جای خویشتن بد | چرا بر خویشتن تاوان ندارم | |
کنون ناکام تن در دام دادم | که من خود کرده را درمان ندارم | |
چو هرکس بوسهای یابند از تو | من بیچاره آخر جان ندارم | |
بده عطار را یک بوسه بی زر | که زر دارم ولی چندان ندارم |