شاهنامه/پادشاهی آزرم دخت
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
پادشاهی پوران دخت | شاهنامه (پادشاهی آزرم دخت) از فردوسی |
پادشاهی فرخ زاد |
یکی دخت دیگر بد آزرم نام | ز تاج بزرگان رسیده به کام | |
بیامد به تخت کیان برنشست | گرفت این جهان جهان رابه دست | |
نخستین چنین گفت کای بخردان | جهان گشته و کار کرده ردان | |
همه کار بر داد و آیین کنیم | کزین پس همه خشت بالین کنیم | |
هر آنکس که باشد مرا دوستدار | چنانم مر او را چو پروردگار | |
کس کو ز پیمان من بگذرد | بپیچید ز آیین و راه خرد | |
به خواری تنش را برآرم بدار | ز دهقان و تازی و رومی شمار | |
همیبود بر تخت بر چار ماه | به پنجم شکست اندر آمد به گاه | |
از آزرم گیتی بیآزرم گشت | پی اختر رفتنش نرم گشت | |
شد اونیز و آن تخت بیشاه ماند | به کام دل مرد بدخواه ماند | |
همه کار گردنده چرخ این بود | ز پروردهی خویش پرکین بود |