سعدی (مراثی)/به هیچ باغ نبود آن درخت مانندش
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (مراثی) (به هیچ باغ نبود آن درخت مانندش) از سعدی |
' |
در مرثیهٔ سعد بن ابوبکر. |
به هیچ باغ نبود آن درخت مانندش که تندباد اجل بیدریغ برکندش به دوستی جهان بر که اعتماد کند؟ که شوخ دیده نظر با کسیست هر چندش به لطف خویش خدایا روان او خوش دار بدان حیات بکن زین حیات خرسندش نمرد سعد ابوبکر سعد بن زنگی که هست سایهی امیدوار فرزندش گر آفتاب بشد سایه همچنان باقیست بقای اهل حرم باد و خویش و پیوندش همیشه سبز و جوان باد در حدیقهی ملک درخت دولت بیخآور برومندش یکی دعای تو گفتم یکی دعای عدوت بگویم آن را گر نیک نیست مپسندش هر آنکه پای خلاف تو در رکیب آورد به خانه باز رود اسب بیخداوندش