سعدی (غزلیات)/هر که نازک بود تن یارش
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (غزلیات) (هر که نازک بود تن یارش) از سعدی |
' |
هر که نازک بود تن یارش | گو دل نازنین نگه دارش | |
عاشق گل دروغ میگوید | که تحمل نمیکند خارش | |
نیکخواها در آتشم بگذار | وین نصیحت مکن که بگذارش | |
کاش با دل هزار جان بودی | تا فدا کردمی به دیدارش | |
عاشق صادق از ملامت دوست | گر برنجد به دوست مشمارش | |
کس به آرام جان ما نرسد | که نه اول به جان رسد کارش | |
خانه یار سنگ دل اینست | هر که سر میزند به دیوارش | |
خون ما خود محل آن دارد | که بود پیش دوست مقدارش | |
سعدیا گر به جان خطاب کند | ترک جان گوی و دل به دست آرش |