سعدی (غزلیات)/آه اگر دست دل من به تمنا نرسد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (غزلیات) (آه اگر دست دل من به تمنا نرسد) از سعدی |
' |
آه اگر دست دل من به تمنا نرسد | یا دل از چنبر عشق تو به من وانرسد | |
غم هجران به سویتتر از این قسمت کن | کاین همه درد به جان من تنها نرسد | |
سروبالای منا گر به چمن برگذری | سرو بالای تو را سرو به بالا نرسد | |
چون تویی را چو منی در نظر آید هیهات | که قیامت رسد این رشته به هم یا نرسد | |
ز آسمان بگذرم ار بر منت افتد نظری | ذره تا مهر نبیند به ثریا نرسد | |
بر سر خوان لبت دست چو من درویشی | به گدایی رسد آخر چو به یغما نرسد | |
ابر چشمانم اگر قطره چنین خواهد ریخت | بوالعجب دارم اگر سیل به دریا نرسد | |
هجر بپسندم اگر وصل میسر نشود | خار بردارم اگر دست به خرما نرسد | |
سعدیا کنگره وصل بلندست و هر آنک | پای بر سر ننهد دست وی آن جا نرسد |