رده:غزلیات انوری
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(صفحهٔ قبلی) (صفحهٔ بعدی)
صفحهها در ردهٔ «غزلیات انوری»
۲۰۰ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۳۲۲ صفحه دارد.
(صفحهٔ قبلی) (صفحهٔ بعدی)ا
- انوری (غزلیات)
- انوری (غزلیات)/آب جمال جمله به جوی تو میرود
- انوری (غزلیات)/آتش ای دلبر مرا بر جان مزن
- انوری (غزلیات)/آخر ای جان جهان با من جفا تا کی کنی
- انوری (غزلیات)/آخر به مراد دل رسیدیم
- انوری (غزلیات)/آخر در زهد و توبه دربستم
- انوری (غزلیات)/آرزوی روی تو جانم ببرد
- انوری (غزلیات)/آن روزگار کو که مرا یار یار بود
- انوری (غزلیات)/آن شوخ دیده دیده چو بر هم نمیزند
- انوری (غزلیات)/آنرا که غمت ز در درآید
- انوری (غزلیات)/آنچه بر من در غم آن نامسلمان میرود
- انوری (غزلیات)/آگه نهای ز حالم ای جان و زندگانی
- انوری (غزلیات)/از بس که کشیدم از تو بیداد
- انوری (غزلیات)/از تو بریدن صنما روی نیست
- انوری (غزلیات)/از دور بدیدم آن پری را
- انوری (غزلیات)/از عشقت ای شیرین صنم گرچه بر سر برمیزنم
- انوری (غزلیات)/از من ای جان روی پنهان میکنی
- انوری (غزلیات)/از نازکی که رنگ رخ یار مینماید
- انوری (غزلیات)/از وصل تو آتش جگر خیزد
- انوری (غزلیات)/الحق نه دروغ محتشم یاری
- انوری (غزلیات)/امید وصل تو کاری درازست
- انوری (غزلیات)/اگر نقش رخت بر جان ندارم
- انوری (غزلیات)/ای آرزوی جانم در آرزوی آنم
- انوری (غزلیات)/ای از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب
- انوری (غزلیات)/ای ایزد از لطافت محضت بیافریده
- انوری (غزلیات)/ای باد صبحدم خبری ده ز یار من
- انوری (غزلیات)/ای بت یغما دلم یغما مکن
- انوری (غزلیات)/ای برادر عشق سودایی خوشست
- انوری (غزلیات)/ای برده دل من و جفا کرده
- انوری (غزلیات)/ای بندهی روی تو خداوندان
- انوری (غزلیات)/ای به دیدهی دریغ خاک درت
- انوری (غزلیات)/ای جان من به جان تو کز آرزوی تو
- انوری (غزلیات)/ای جهان را به حضرت تو نیاز
- انوری (غزلیات)/ای خوبتر ز خوبی نیکوتر از نکویی
- انوری (غزلیات)/ای دل تو مرا به باد دادی
- انوری (غزلیات)/ای دلبر عیار ترا یار توان بود
- انوری (غزلیات)/ای دوست به کام دشمنم کردی
- انوری (غزلیات)/ای دوستتر از جانم زین بیش مرنجانم
- انوری (غزلیات)/ای دیر به دست آمده بس زود برفتی
- انوری (غزلیات)/ای رخت رشک آفتاب شده
- انوری (غزلیات)/ای روی تو آیت نکویی
- انوری (غزلیات)/ای روی خوب تو سبب زندگانیم
- انوری (غزلیات)/ای زلف تابدار ترا صدهزار خم
- انوری (غزلیات)/ای شده از رخ تو تاب قمر
- انوری (غزلیات)/ای عاشقان گیتی یاری دهید یاری
- انوری (غزلیات)/ای غارت عشق تو جهانها
- انوری (غزلیات)/ای غایت عیش این جهانی
- انوری (غزلیات)/ای غم تو جسم را جانی دگر
- انوری (غزلیات)/ای قبای حسن بر بالای تو
- انوری (غزلیات)/ای مانده من از جمال تو فرد
- انوری (غزلیات)/ای مردمان بگویید آرام جان من کو
- انوری (غزلیات)/ای مسلمانان ز جان سیر آمدم
- انوری (غزلیات)/ای همه دلبری و زیبایی
- انوری (غزلیات)/ای پسر بردهی قلندر گیر
- انوری (غزلیات)/ای کار غم تو غمگساری
- انوری (غزلیات)/ای کرده خجل بتان چین را
- انوری (غزلیات)/ای کرده در جهان غم عشقت سمر مرا
- انوری (غزلیات)/ای یار مرا غم تو یارست
- انوری (غزلیات)/ایمن ز عارض تو این خط سیاه تو
- انوری (غزلیات)/این همه چابکی و زیبایی
- انوری (غزلیات)/با روی دلفروزت سامان بنمیماند
- انوری (غزلیات)/با قد تو قد سرو خم دارد
- انوری (غزلیات)/با من اندر گرفتهای کاری
- انوری (غزلیات)/باز آهنگ بلایی میکنی
- انوری (غزلیات)/باز دستم به زیر سنگ آورد
- انوری (غزلیات)/باز دوش آن صنم بادهفروش
- انوری (غزلیات)/باز چون در خورد همت میکنم
- انوری (غزلیات)/باز کی گیرم اندر آغوشت
- انوری (غزلیات)/بازماندم در غم و تیمار او تدبیر چیست
- انوری (غزلیات)/بتی دارم که یک ساعت مرا بیغم بنگذارد
- انوری (غزلیات)/بختی نه بس مساعد یاری چنان که دانی
- انوری (غزلیات)/بدان عزمم که دیگر ره به میخانه کمر بندم
- انوری (غزلیات)/بدخویتری مگر خبر داری
- انوری (غزلیات)/بدرود شب دوش که چون ماه برآمد
- انوری (غزلیات)/بدو چشم تو که تا زندهام
- انوری (غزلیات)/بدیدم جهان را نوایی ندارد
- انوری (غزلیات)/بر مه از عنبر عذار آوردهای
- انوری (غزلیات)/برآنم کز تو هرگز برنگردم
- انوری (غزلیات)/بس دلافروز و دلارام آمدی
- انوری (غزلیات)/بنامیزد به چشم من چنانی
- انوری (غزلیات)/به بیل عشق تو دل گل ندارد
- انوری (غزلیات)/به جان آمد مرا کار از دل خویش
- انوری (غزلیات)/به عمری آخرم روزی وفا کن
- انوری (غزلیات)/به عمری در کفم یاری نیاید
- انوری (غزلیات)/بیا ای جان بیا ای جان بیا فریاد رس ما را
- انوری (غزلیات)/بیا ای راحت جانم که جان را بر تو افشانم
- انوری (غزلیات)/بیا تا ببینی که من بر چه کارم
- انوری (غزلیات)/بیا که با سر زلف تو کارها دارم
- انوری (غزلیات)/بیتو جانا زندگانی میکنم
- انوری (غزلیات)/بیدلم ای یار همچنان که تو دیدی
- انوری (غزلیات)/بیعشق توام به سر نخواهد شد
- انوری (غزلیات)/بیمهر جمال تو دلی نیست
- انوری (غزلیات)/بیگناه از من تبرا میکنی
- انوری (غزلیات)/تا به مهر تو تولا کردهام
- انوری (غزلیات)/تا به کوی تو رهگذر دارم
- انوری (غزلیات)/تا بود در عشق آن دلبر گرفتاری مرا
- انوری (غزلیات)/تا دل مسکین من در کار تست
- انوری (غزلیات)/تا دل من بردهای قصد جفا کردهای
- انوری (غزلیات)/تا رخت دل اندر سر زلف تو نهادیم
- انوری (غزلیات)/تا رنگ مهر از رخ روشن گرفتهام
- انوری (غزلیات)/تا ماهرویم از من رخ در حجیب دارد
- انوری (غزلیات)/تا نپنداری که دستان میکنم
- انوری (غزلیات)/تا کار مرا وصل تو تیمار ندارد
- انوری (غزلیات)/تا که دستم زیر سنگ آوردهای
- انوری (غزلیات)/تختهی عشق برنوشتم باز
- انوری (غزلیات)/ترا من دوست میدارم ندانم چیست درمانم
- انوری (غزلیات)/ترا کز نیکوان یاری نباشد
- انوری (غزلیات)/ترک من ای من سگ هندوی تو
- انوری (غزلیات)/تو دانی که من جز تو کس را ندانم
- انوری (غزلیات)/تو گر دوست داری مرا ور نداری
- انوری (غزلیات)/جان ز رازت خبر نمییابد
- انوری (غزلیات)/جان نقش رخ تو بر نگین دارد
- انوری (غزلیات)/جان وصال تو تقاضا میکند
- انوری (غزلیات)/جانا اگر به جانت بیابم گران نباشی
- انوری (غزلیات)/جانا به جان رسید ز عشق تو کار ما
- انوری (غزلیات)/جانا به غریبستان چندین بنماند کس
- انوری (غزلیات)/جانا به کمال صورتیای
- انوری (غزلیات)/جانا دلم از خال سیاه تو به حالیست
- انوری (غزلیات)/جانا دلم از غمت به جان آمد
- انوری (غزلیات)/جانا دهان تنگت صد تنگ شکر ارزد
- انوری (غزلیات)/جانا ز غم عشق تو امروز چنانم
- انوری (غزلیات)/جرم رهی دوستی روی تست
- انوری (غزلیات)/جرم رهی دوستی روی تو
- انوری (غزلیات)/جرمی ندارم بیش از این کز جان وفادارم ترا
- انوری (غزلیات)/جز سر پیوند آن نگار ندارم
- انوری (غزلیات)/جمالت بر سر خوبی کلاهست
- انوری (غزلیات)/جمالت عشق میافزاید امروز
- انوری (غزلیات)/جمالش از جهان غوغا برآورد
- انوری (غزلیات)/حسن تو بر ماه لشکر میکشد
- انوری (غزلیات)/حسن تو عشق من افزون میکند
- انوری (غزلیات)/حسن تو گر بر همین قرار بماند
- انوری (غزلیات)/حسن را از وفا چه آزارست
- انوری (غزلیات)/حسنت اندر جهان نمیگنجد
- انوری (غزلیات)/حسنش از رخ چو پرده برگیرد
- انوری (غزلیات)/حلقهی زلف تو بر گوش همی جان ببرد
- انوری (غزلیات)/خه از کجات پرسم چونست روزگارت
- انوری (غزلیات)/خه مرحبا و اهلا آخر تو خود کجایی
- انوری (غزلیات)/خهخه به نام ایزد آن روی کیست یارب
- انوری (غزلیات)/داری خبر که در غمت از خود خبر ندارم
- انوری (غزلیات)/دامن اندر پای صبر آوردهای
- انوری (غزلیات)/در حسن قرین نوبهار آیی
- انوری (غزلیات)/در دست غم یار دلارام بماندم
- انوری (غزلیات)/در دور تو کم کسی امان یابد
- انوری (غزلیات)/در همه آفاق دلداری نماند
- انوری (غزلیات)/در همه عالم وفاداری کجاست
- انوری (غزلیات)/در همه مملکت مرا جانیست
- انوری (غزلیات)/درد تو دلا نهان نماند
- انوری (غزلیات)/درد تو صدهزار جان ارزد
- انوری (غزلیات)/درد دل هر زمان فزون دارم
- انوری (غزلیات)/درد سر دل به سر نمیآید
- انوری (غزلیات)/دردا و دریغا که دل از دست بدادم
- انوری (غزلیات)/دردم فزود و دست به درمان نمیرسد
- انوری (غزلیات)/درمان دل خود از که جویم
- انوری (غزلیات)/دست در روزگار مینشود
- انوری (غزلیات)/دست در وصل یار مینرسد
- انوری (غزلیات)/دل از خوبان دیگر برگرفتم
- انوری (غزلیات)/دل باز به عاشقی درافکندم
- انوری (غزلیات)/دل بدادیم و جان نمیخواهیم
- انوری (غزلیات)/دل به عشقش رخ به خون تر میکند
- انوری (غزلیات)/دل بیتو به صدهزار زاریست
- انوری (غزلیات)/دل در آن یار دلاویز آویخت
- انوری (غزلیات)/دل در هوست ز جان برآید
- انوری (غزلیات)/دل را به غمت نیاز میبینم
- انوری (غزلیات)/دل راه صلاح برنمیگیرد
- انوری (غزلیات)/دل رفت و این بتر بر دلبر نمیرسم
- انوری (غزلیات)/دلا در عاشقی جانی زیانگیر
- انوری (غزلیات)/دلبر هنوز ما را از خود نمیشمارد
- انوری (غزلیات)/دلدار به طبع گشت رام آخر
- انوری (غزلیات)/دلم بردی نگارا وارمیدی
- انوری (غزلیات)/دلم بردی و برگشتی زهی دلدار بیمعنی
- انوری (غزلیات)/دلم را انده جان میندارد
- انوری (غزلیات)/دوستا گر دوستی گر دشمنی
- انوری (غزلیات)/دوستی یک دلم همی باید
- انوری (غزلیات)/دوش آنکه همه جهان ما بود
- انوری (غزلیات)/دوش تا صبح یار در بر بود
- انوری (غزلیات)/دوش در ره نگارم آمد پیش
- انوری (غزلیات)/دیدی که پای از خط فرمان برون نهادی
- انوری (غزلیات)/رایت حسن تو از مه برگذشت
- انوری (غزلیات)/رخ خوبت خدای میداند
- انوری (غزلیات)/رخت مه را رخ و فرزین نهادست
- انوری (غزلیات)/رنگ عاشق چو زعفران باشد
- انوری (غزلیات)/ره فراکار خود نمیدانم
- انوری (غزلیات)/روز دو از عشق پشیمان شوم
- انوری (غزلیات)/روی برگشتنم از روی تو نیست
- انوری (غزلیات)/روی تو آرام دلها میبرد
- انوری (غزلیات)/روی خوب خویش را پنهان مکن
- انوری (غزلیات)/روی ندارم که روی از تو بتابم
- انوری (غزلیات)/روی چون ماه آسمان داری
- انوری (غزلیات)/ز عشق تو نهانم آشکارست
- انوری (غزلیات)/ز عمرم بیتو درد دل فزاید
- انوری (غزلیات)/ز عهد تو بوی وفا مینیاید
- انوری (غزلیات)/ز من برگشتی ای دلبر دریغا روزگار من
- انوری (غزلیات)/ز من حجرهی خویش پنهان مکن
- انوری (غزلیات)/ز هجران تو جانم میبرآید
- انوری (غزلیات)/زردرویم ز چرخ دندانخای
- انوری (غزلیات)/زلف تو تکیه بر قمر دارد
- انوری (غزلیات)/زلفت چو به دلبری درآمد
- انوری (غزلیات)/زلفش اندر جور تلقین میکند
- انوری (غزلیات)/زیر بار غمی گرفتارم
- انوری (غزلیات)/ساقی اندر خواب شد خیز ای غلام