دیوان شمس/عشق تو خواند مرا کز من چه میگذری
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (عشق تو خواند مرا کز من چه میگذری) از مولوی |
' |
عشق تو خواند مرا کز من چه میگذری نیکو نگر که منم آن را که مینگری من نزل و منزل تو من بردهام دل تو که جان ز من ببری والله که جان نبری این شمع و خانه منم این دام و دانه منم زین دام بیخبری چون دانه میشمری دوری ز میوه ما چون برگ میطلبی دوری ز شیوه ما زیرا که شیوه گری اندر قیامت ما هر لحظه حشر نوست زین حشر بیخبرند این مردم حشری ارواح بر فلکاند پران به قول نبی ارواح امتنانی طائر خضری ز آن طالب فلکند کز جوهر ملکند انظر الی ملک فی صورت البشری این روح گرد بدن چون چرخ گرد زمین فالجسم جامده و الروح فی السفری زین برجها بگذر چون همپر ملکی و اطلع علی افق کالشمس و القمری