دیوان بیدل شیرازی/ ناخن غیرت
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
سقّای چرخ | ناخن غیرت از بیدل شیرازی |
مشک خشک |
دیوان بیدل شیرازی |
مهر سپهر عزّ و شرافت به رزمگاه | چون دید بی کسی عم و کثرت سپاه | |
بهر نثار مقدم او نقد جان به کف | آورد رو به معرکه با خیل اشک و آه | |
بنهاد رو به مقتل و از حجله فاطمه | بر روی وی نمود به حسرت نگاه | |
ناگه بصهر تشنه لب رهنمای دین | بستند کوفیان ز سر ظلم و کینه راه | |
پس ضربتی که شربت کوثر چشید از آن | آمد به حلق تشنۀ آن طفل بی گناه | |
پاشید در عزای وی از دیده خون زمین | پوشید در مصیبت او آسمان سیاه | |
بس چشمه های اشک که برخاست از عیون | بس گردهای فتنه که بنشست بر حیاه | |
بر سر نمود معجر نیلی عروس مهر | بر رخ کشید ناخن غیرت ز غصّه ماه | |
چون صید تیر خورده زمین زان ستم طپان | چون پیر سالخورده فلک زان عزا دو تاه | |
بنگر فلک به شاه شهیدان چها نمود | نا بسته حجله گاه عروسی عزا نمود |
***