خواجوی کرمانی (غزلیات)/چون ما بکفر زلف تو اقرار کردهایم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (چون ما بکفر زلف تو اقرار کردهایم) از خواجوی کرمانی |
' |
چون ما بکفر زلف تو اقرار کردهایم | تسبیح و خرقه در سر زنار کردهایم | |
خلوت نشین کوی خرابات گشتهایم | تا خرقه رهن خانه خمار کردهایم | |
شوریدگان حلقهی زنجیر عشق را | انکار چون کنیم چو این کار کردهایم | |
ما را اگر چه کس به پشیزی نمیخرد | نقد روان فدای خریدار کردهایم | |
از ما مپرس نکتهی معقول از آنکه ما | پیوسته درس عشق تو تکرار کردهایم | |
ادرار ما روان ز دل و دیده دادهاند | هر دم که یاد اجری و ادرار کردهایم | |
گر خواب ما به نرگس پرخواب بستهئی | ما فتنه را بعهد تو بیدار کردهایم | |
در راه مهر سایهی دیوار محرمست | زان همچو سایه روی بدیوار کردهایم | |
خواجو ز یار اگر طلب کام دل کنند | ما کام دل فدای رخ یار کردهایم |