خواجوی کرمانی (غزلیات)/هرگه که ز خرگه بچمن بار دهد گل
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (هرگه که ز خرگه بچمن بار دهد گل) از خواجوی کرمانی |
' |
هرگه که ز خرگه بچمن بار دهد گل | نرگس نکند خواب خوش از غلغل بلبل | |
ای خادم یاقوت لب لعل تو لل | وی هندوی ریحان خط سبز تو سنبل | |
تا کی کند آن غمزهی عاشق کش معلول | در کار دل ریش من خسته تعلل | |
گر نرگس مستت نکند ترک تعدی | چندین چه کند زلف دراز تو تطاول | |
شرح شکن زلف تو بابیست مطول | کوتاه کنم تا نکشد سر به تسلسل | |
آن صورت آراسته را بیش میارای | کانجا که جمالست چه حاجت بتجمل | |
محمل مبر از منزل احباب که ما را | یکدم نبود بار فراق تو تحمل | |
المغرم یستغرق فی البحر غریقا | واللائم کالنائم فی الساحل یغفل | |
هر لحظه که خاموش شود ماه مغنی | از مرغ صراحی شنوم نعره که قل قل | |
ای آنکه جمال از رخ زیبای تو جزویست | غمهای جهان جزو غم عشق تو شد کل | |
بر باد هوا باده مپیمای که خواجو | از مل نشود بی خبر الا بتامل |