خواجوی کرمانی (غزلیات)/عاقلان کی دل بدست زلف دلداران دهند
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (عاقلان کی دل بدست زلف دلداران دهند) از خواجوی کرمانی |
' |
عاقلان کی دل بدست زلف دلداران دهند | نقره داران چون نشان زر بطراران دهند | |
مگذر از یاران که در هنگام کار افتادگی | واجب آن باشد که یاران یاری یاران دهند | |
گر بدردی باز ماندی دل ز درمان برمگیر | ساقیان اول قدح دردی بخماران دهند | |
خون دل میخور که هم روزی رسانندت بکام | پادشاهان روز کین خلعت بخونخواران دهند | |
وقت را فرصت شمر زیرا که هنگام صبوح | مست چون در خواب باشد می بهشیاران دهند | |
گر درین معنی درستی درد را درمان شمر | مشفقان از بیم جان دارو به بیماران دهند | |
خیز و خواجو را چو کار از دست شدی کاری برآر | روز محنت کارداران دل ببیکاران دهند |