خواجوی کرمانی (غزلیات)/ساقیان آبم بجام لعل شکر خا برند
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (ساقیان آبم بجام لعل شکر خا برند) از خواجوی کرمانی |
' |
ساقیان آبم بجام لعل شکر خا برند | شاهدان خوابم بچشم جادوی شهلا برند | |
گه بسوی دیرم از مقصورهی جامع کشند | گه به معراجم ز بام مسجد اقصی برند | |
ساکنان کعبه هر ساعت بجست و جوی من | از صوامع ره به خلوتخانهی ترسا برند | |
روز و شب خاشاک روبان در دیر مغان | مست و بیخود دوش بردوش آورندم یا برند | |
گر کنی زنجیرم از زلف مسلسل عاقلان | رشک بر دیوانگان بی سر و بی پا برند | |
مشک غمازست ورنی کی بشب شوریدگان | از پی دل ره بدان گیسوی مشک آسا برند | |
گر به جنت یا سقر سرگشتگان عشق را | روز محشر از لحد آشفته و شیدا برند | |
باد پیمایان که برآتش زنند از باده آب | پیش یاقوت تو آب ساغر صهبا برند | |
هر شبی دفتر نویسان ورق پرداز شام | از سواد خط سبزت نسخهی سودا برند | |
در هوای لعل در پاشت بدامن سائلان | هردم از بحرین چشمم لل لالا برند | |
خاکیان با گریهی ما خنده بر دریا زنند | و آب روشن دمبدم از چشمهای ما برند | |
چون کند خواجو حدیث منظرت فردوسیان | گوهر نظمش ز بهر زیور حورا برند |