خواجوی کرمانی (غزلیات)/دوش بر طرف چمن گلبانگ میزد بلبلی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (دوش بر طرف چمن گلبانگ میزد بلبلی) از خواجوی کرمانی |
' |
دوش بر طرف چمن گلبانگ میزد بلبلی | میفکند از ناله هر دم در گلستان غلغلی | |
کانکه زیر گنبد نیلوفری دارد وطن | از گلندامی ندارد چاره و ما از گلی | |
محمل ما را درین وادی کجا باشد نزول | زانکه در راه محبت کس نیابد منزلی | |
هیچ بادی بر نمیآید در این طوفان و موج | که افکند از کشتی ما تختهئی بر ساحلی | |
منکر مستان نباشد هر که باشد هوشیار | زانکه باشد بیجنون هر جا که باشد عاقلی | |
عالمی کو در خرابات فنا ساغر کشد | پیش ما فاضلتر از صد ساله زهد جاهلی | |
هیچ دل بر کشتگان ضربت عشقت نسوخت | زانکه زلف دلکشت نگذاشت در عالم دلی | |
حاصلی در عشق ممکن نیست جز بیحاصلی | چون توان کردن چو ما را نیست زین به حاصلی | |
خیز خواجو چون ز زهد و توبه کارت مشکلست | باده پیش آور که بی می حل نگردد مشکلی |