خواجوی کرمانی (غزلیات)/ای مقیمان درت را عالمی در هر دمی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (ای مقیمان درت را عالمی در هر دمی) از خواجوی کرمانی |
' |
ای مقیمان درت را عالمی در هر دمی | رهروان راه عشقت هر دمی در عالمی | |
با کمال قدرتت بر عرصهی ملک قدم | هر تف آتش خلیلی هر کف خاک آدمی | |
طور سینا با تجلی جمالت ذرهئی | پور سینا در بیان کبریایت ابکمی | |
کاف و نون از نسخهی دیوان حکمت نکتهئی | بحر و کان از موج دریای عطایت شبنمی | |
از قدم دم چون توانم زد که در راه تو هست | ز اول صبح ازل تا آخر محشر دمی | |
ای بتیغ ابتلایت هر شکاری شبلی | وی بمیدان بلایت هر سواری ادهمی | |
تشنگانرا از تو هر زهری و رای شربتی | خستگانرا از تو هر زخمی بجای مرهمی | |
رفته هر گامی بعزم طور قربت موسیی | خورده هر جامی ز دست ساقی شوقت جمی | |
هر بتی در راهت از روی حقیقت کعبهئی | هر نمی از ناودان چشم خواجو زمزمی |