خواجوی کرمانی (غزلیات)/اگر در جلوه میری سمند باد جولانرا
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (اگر در جلوه میری سمند باد جولانرا) از خواجوی کرمانی |
' |
اگر در جلوه میری سمند باد جولانرا | بفرما تا فرو روبم به مژگان خاک میدانرا | |
مکن عیب تهی دستان که در بازار سرمستان | گدا باشد که بفروشد بجامی ملک سلطانرا | |
چرا از کعبه برگردم که گر خاری بود در ره | برآرم آه و در یکدم بسوزانم مغیلانرا | |
اگرهمچون خضر خواهی که دایم زندهدل باشی | روان در پای جانان ریز اگر دستت دهد جانرا | |
بفردوسم مکن دعوت که بی آن حور مه پیکر | کسی کو آدمی باشد نخواهد باغ رضوانرا | |
ببوی لعل میگونش بظلماتی در افتادم | که گر میرم ز استسقا نجویم آب حیوانرا | |
چمن پیرا اگر چشمش برآنسرو دوان افتد | دگر بر چشمه ننشاند ز خجلت سرو بستانرا | |
مگر باد سحرگاهی هواداری کند ور نی | نسیم یوسف مصری که آرد پیر کنعانرا | |
چو مستان حرم خواجو جمال کعبه یاد آرد | ز آب چشم خونافشان کند دریا بیابانرا |