خواجوی کرمانی (غزلیات)/اگر آن ماه مهربان گردد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (اگر آن ماه مهربان گردد) از خواجوی کرمانی |
' |
اگر آن ماه مهربان گردد | غم دل غمگسار جان گردد | |
آنکه چون نامش آورم بزبان | همه اجزای من زبان گردد | |
ور کنم یاد ناوک چشمش | مو بر اعضای من سنان گردد | |
چون کنم نقش ابرویش بردل | قد چون تیر من کمان گردد | |
مه ز شرم جمال او هرماه | در حجاب عدم نهان گردد | |
یا رب این آسیاب دولابی | چند برخون عاشقان گردد | |
چون دلم با غم تو گوید راز | در میان خامه ترجمان گردد | |
از لبت هر که او نشان پرسد | چون دهان تو بی نشان گردد | |
چون ز لعلت سخن کند خواجو | شکر از منطقش روان گردد |