جامی (اورنگ دوم سلامان و ابسال)
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
اورنگ اول | جامی (اورنگ دوم سلامان و ابسال) از جامی |
اورنگ سوم |
- ای به یادت تازه جان عاشقان!
- ضعف پیری قوت طبعم شکست
- چون رسیدم شب بدین جا زین خطاب
- شهریاری بود در یونان زمین
- چون به تدبیر حکیم نامدار
- کرد چون دانا حکیم نیکخواه
- صبحدم چون شاه این نیلی تتق
- از کمانداران خاص اندر زمان
- بود در جود و سخا دریا کفی
- چون سلامان را شد اسباب جمال
- چون سلامان با همه حلم و وقار
- چون سلامان مایل ابسال شد
- چون سلامان شد حریف ابسال را
- «دیدهی اقبال من روشن به توست
- هر کجا از عشق جانی در هم است
- چون سلامان هفتهای محمل براند
- شه چو شد آگاه بعد از چند گاه
- چون پدر روی سلامان را بدید
- کیست در عالم ز عاشق خوارتر؟
- باشد اندر دار و گیر روز و شب
- چون سلامان ماند ز ابسال اینچنین
- چون سلامان گشت تسلیم حکیم
- «ای پسر ملک جهان جاوید نیست
- باشد اندر صورت هر قصهای
- صانع بیچون چو عالم آفرید