بیدل شیرازی/نکته سربسته
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
غم تو شادی و درد تو بود راحت روح | عاشقانراست غم و درد تو مفتاح فتوح |
برد بیداری مرغ سحرم خواب ز چشم | گو به اصحاب بخیزند که شد وقت صبوح |
می برد سیل غمت قصّۀ طوفان ز یاد | جان نمیبرد اگر بود درین مرحله نوح |
صفت صفر دهان تو نگنجد در لفظ | سرّ این نکتهٔ سر بسته گذارم بوضوح |
در دم مرگ به آن جان جهان میگفتم | نیست جای تو بغیر از دل ما این مروح |
منکر عشق بگو تربت عشاق ببوی | انّ من تربتنا رایحة الحب نضوح |
لعل او هست نمکپاش و مرا سینه قریح | زلف او مشک فشان است و دل ما مجروح |
دل طپد در برم از خنجر مژگان هنوز | دست و پا میزند اندر دم مردن مذبوح |
بندۀ خویش و ز توحید زنی دم بیدل | تو به کی توبه ازین نفس پرستی چو نصوح |