اوحدی مراغهای (غزلیات)/گر تو طالب عشقی، غم دمادمست اینجا
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (گر تو طالب عشقی، غم دمادمست اینجا) از اوحدی مراغهای |
' |
گر تو طالب عشقی، غم دمادمست اینجا | ور نشانه میپرسی، رشته سر گمست اینجا | |
چون درین مقام آیی گوش کن که: در راهت | ز آب چشم مظلومان چاه زمزمست اینجا | |
چیست جرم ما؟ گویی کز حریف ناهمتا | هر کجا که بنشینی گو کژدمست اینجا | |
جو فروش مفتی را از نماز و از روزه | رنگ چهرهی کاهی بهر گندمست اینجا | |
گر حریف مایی تو، ما و کنج میخانه | ور زعشق میپرسی، عشق در خمست اینجا | |
چونکه بنده فرمانی، پیش حاکم مطلق | سربنه، که هر ساعت صدتحکمست اینجا | |
همچو دیو بگریزی،چون زمردت پرسم | گر تو مردمی،بالله،خود چه مردمست اینجا | |
هم بسوزدت روزی، گرچه نیک خامی تو | کین تنور چون پر شد سنگ هیزمست اینجا | |
اوحدی، ترا از چه نان نمیفروشد کس؟ | گرنه نام بوبکری با تو در قمت اینجا |