اوحدی مراغهای (غزلیات)/سوز تو شبی بسازم آورد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (سوز تو شبی بسازم آورد) از اوحدی مراغهای |
' |
سوز تو شبی بسازم آورد | وندر سخنی درازم آورد | |
زان دم که تو روی باز کردی | از هر چه بجز تو بازم آورد | |
گر تیغ زنند رخ نپیچیم | زین قبله که در نمازم آورد | |
اقبال به کعبهی وصالت | بیدرد سر مجازم آورد | |
چون توبهی منزل امانی | با بدرقه و جوازم آورد | |
لطف تو به مکهی حقیقت | از بادیهی حجازم آورد | |
آن بخت که دل به خواب میجست | بیدار ز در فرازم آورد | |
این قاعدهی نیازمندی | در عهد تو بینیازم آورد | |
چون دید که: شمع جمع عشقم | اندوه تو در گدازم آورد | |
گستاخی اوحدی برتو | در غارت و ترکتازم آورد |