اوحدی مراغهای (غزلیات)/زین دایره تا بدر نیفتی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (زین دایره تا بدر نیفتی) از اوحدی مراغهای |
' |
زین دایره تا بدر نیفتی | در دایرهی دگر نیفتی | |
سودی کن ازین سفر، که هرگز | در بهتر ازین سفر نیفتی | |
صاحب نظر ار نمیشوی سهل | هش دار! که از نظر نیفتی | |
از بیهنریست او فتادن | چون جمع کنی هنر، نیفتی | |
رو دامن مقبلی به دست آر | تا روز بلا مگر نیفتی | |
زین سر تو بساز چارهی خویش | تا در کف دردسر نیفتی | |
امروز فتاده باش، اگر نه | فردا چه کنی؟ اگر نیفتی | |
زین باده کجا خبر دهندت؟ | یک روز چو بیخبر نیفتی | |
سر دل اوحدی چه دانی؟ | تا در غم آن پسر نیفتی |